شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

🔰🔰🔰
......................................
💦 شادان شهرو بختیاری💦
......................................
shadanblog74@gmail.com
......................................✍️
نقاشی ها و عکس هایی که
در بالای اشعار استفاده شده
از فضای نت ذخیره و با تصاویر
دیگر تلفیق شده اند . 💦
.....................................

۳۰ مطلب با موضوع «شعر و شاعری» ثبت شده است

درس نوشتارهایی در باب عروض از زنده یاد استاد محمدحسن صباغ کلات

  • شادان شهرو بختیاری
  • شادان شهرو بختیاری
  • شادان شهرو بختیاری

به قلم شادان شهرو :

✍️ عروض نیمایی , در امتداد عروض کلاسیک است .

خود شعر نیمایی هم در امتداد رو به رشد شعر کلاسیک است .

یعنی , شعر کلاسیک , هم در عروض و هم در قالب و هم در محتوا , خودش را بهینه کرد و اسمش را گذاشته ایم نیمایی .

 

نیما خودش میگوید : که من عروض خلیل ابن احمد فراهیدی را توسعه دادم . نگفته است که من یک عروض جدید آورده ام .

 

متاسفانه خیلی ها , حتی در میان فارغ التحصیلان دانشگاه ها فکر میکنند شعر نیمایی چه در قالب و چه در عروض  جدا از کلاسیک است .

 

حالا چرا این اتفاق افتاده است ؟...( به ادامه مطلب بروید...)

  • شادان شهرو بختیاری

به قلم مهوش شاهق

آنه ماری شیمل Annemarie Schimmel

ادب و اسلام شناس آلمانی

تصویر پردازی در شعر و ادب فارسی :

🔰🔰🔰

 خانم آنه ماری شیمل که سال ها استاد و صاحب کرسی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه های گوناگون بوده است، کتاب های متعددی در زمینه ی ادب فارسی نگاشته است که یکی از آن ها کتاب "زربفت دو رنگ" او است. این کتاب درباره ی تصویر پردازی در شعر و ادب فارسی است.

حانم شیمل در این کتاب دانش وسیع خود را در شعر و ادب فارسی با ظرافت زنانه، لطافت طبع، نازک اندیشی و تیزبینی در هم آمیخته و کتابی فراهم آورده که هر پژوهشگر و دانش جوی شعر و ادب پارسی باید آن را در دسترس داشته باشد.

آشنایی خانم شیمل با شعر فارسی، در جوانی و... ( به ادامه مطلب بروید )

  • شادان شهرو بختیاری


لودینگ

🔰🔰🔰

برای بسیاری از مردم جهان شعر همانند موسیقی و نقاشی نوعی تجلی ذوقی و هنری به حساب می‌آید و در نتیجه بحث دربارۀ آن از حد داوری در مورد قالب و محتوی و مطلوب بودن یا نبودن فراتر نمی رود، اما برای ما ایرانیان شعر فقط یک هنر نیست. ما با شعر و در بستر شعر زندگی می‌کنیم و رهنمودهایی که برای درست زندگی کردن داریم، اغلب بیت یا مصرعی از یک شعر هستند. ما با آنکه چندان اهل استدلال نیستیم، به شعر استناد می‌کنیم، در حالی که هرگز در بحث‌ها از عقاید فیلسوفانمان سخنی نقل نمی‌کنیم. از شاعران با لقب‌هایی مانند شیخ اجل، لسان‌الغیب و حکیم و مولانا نام می‌بریم اما زکریا، فارابی و ملاصدرا هیچ‌گاه از چنین بزرگداشتی برخوردار نبوده‌اند. بیرونی با همۀ غنایی که در آثارش هست، هرگز راهی به اندرون ذهن ما پیدا نکرده است و کسی به گنجینۀ بی‌همتایی که از او به یادگار مانده است، مراجعه نمی‌کند، کلام منظوم لااقل برای ما ایرانیان دارای نوعی کرامت است و بی‌دلیل نیست که هروقت از شاعری نقل قول می‌کنیم، عبارت «می‌فرماید» را به کار می‌بریم. افاضات شاعران برای ما همیشه «فرمایش» اما دانشمندان دیگر و اصحاب هنر هرچه گفته‌اند، فقط گفته‌اند… ( به ادامه مطلب بروید )

  • ۰ نظر
  • ۰۷ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۲۴
  • شادان شهرو بختیاری


 

فیتز جرالد انگلیسی ـ مترجم رباعیّات خیام

 اِدوارد فیتزجِرالد (زادۀ 31مارس1809 ـ درگذشتۀ14ژوئن1883)، نویسندۀ انگلیسی که رباعیّات خیام نیشابوری را برای نخستین بار به انگلیسی ترجمه کرد و به این اعتبار، هم خود معروف شد و هم خیام شهرتی جهانی پیداکرد.

فیتزجرالد در سال 1859، در 50 سالگی، رباعیات خیام را به انگلیسی ترجمه کرد. چاپ دوم این ترجمه غوغایی در لندن به پاکرد و خیام که در ایران کمتر به شاعری شهرت داشت، به ‌زودی در اروپا و آمریکا بزرگترین شاعر و فیلسوف شرق شناخته شد. از آن پس رباعیات خیام به بیش از 40 زبان دیگر ترجمه شد و بیش از هفتصد کتاب دربارۀ خیام به زبانهای مختلف نوشته شد.

 «در سال 1859 کتاب کوچکی با جلد کاغذی در لندن منتشر شد و از چاپخانه یکسره به سبد کتابهای ارزان و بی‌ مصرف رفت. یک‌سال بعد دو‌ تن از شاعران نامی انگلیسی، یعنی روسه ‌تی و سو وین‌بُرن، در کتابفروشی "گواریچ" کتاب کهنه و ارزانی را که در سبد کتابهای بی ‌مصرف ریخته بودند، یافتند:

«رباعیات عمر خیام، شاعر و منجّم ایرانی، لندن، 1859»

نام مترجم در پشت جلد کتاب و بر صفحۀ عنوان دیده نمی شد.

 سووین برن آن کتاب را به یک پِنی (=چند شاهی) خرید. اندکی بعد، نیمی از مردم کتابخوان و ادب‌دوست لندن این 75رباعی را که در ترجمۀ فیتزجرالد گرد آمده بود، با لذّت فراوان می‌خواندند و مانند ورق زر می ‌بردند و هر نسخه ‌یی از آن با قیمت گران خرید و فروش می ‌شد. امّا کسی مترجم آن را نمی‌شناخت و شایع بود که او گویا مرد مقدّسی است که از صحبت با مردم می‌گریزد، تنبل و بداخلاق و تندخو است و در یک کشتی شکسته به تنهایی زندگی می‌کند!

 هشت سال بعد، ترجمۀ رباعیات به ‌چاپ دوم رسید و مردم … ( به ادامه مطلب بروید )

  • ۱ نظر
  • ۰۵ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۰۳
  • شادان شهرو بختیاری


کمتر فارسی‌زبانی‌ است‌ که‌ چند بیت‌ شعر فارسی‌، در حافظه‌ داشته‌ باشد و یکی‌ از برجسته‌ترین‌ محفوظاتِ او، این‌ بیت‌ شیخِ اَجَلّ، سعدیِ شیرازی‌ نباشد:

 بگذار تا بگریم‌ چون‌ ابر در بهاران‌ کز سنگ‌ ناله‌ خیزد روز وداع‌ یاران‌

 (سعدی‌، ۱۳۵۶: ۵۷۸)

 این‌ بیت‌ به‌ همین‌ صورتی‌ که‌ نقل‌ کردم‌ بر سرِ زبان‌هاست‌، یعنی‌ کز  سنگ‌ ناله‌ خیزد ، و از عجایب‌ اینکه‌ در هیچ‌ یک‌ از نسخه‌های‌ اصیل‌ و قدیم‌ دیوانِ او به‌ این‌ صورت‌ دیده‌ نمی‌شود. در تمام‌ نسخه‌های‌ کهن‌ و اصیل‌ « کز سنگ‌ گریه‌ آید » است‌   و باید پذیرفت‌ که‌ سعدی‌ نیز به‌ همین‌ صورت‌ گفته‌ است‌. این‌ تصرّفِ هنرمندانه‌ ذوقِ جامعه‌ بوده‌ است‌ که‌ صورت‌ « کز سنگ‌ ناله‌ خیزد » را جانشین‌ سخن‌ سعدی‌ کرده‌ است‌.

 ذوقِ جامعه‌ گاه‌ از این‌ تصرّف‌ها در شعر بسیاری‌ از بزرگان‌ دیگر نظیر فردوسی‌ و نظامی‌ و مولوی‌ و حافظ‌ نیز دارد که‌ باید مورد بحث‌ جداگانه‌ قرار گیرد از منظرِ reader-response  که‌ امروزه‌ در مطالعات‌ ادبیِ فرنگی‌ جایگاه‌ بسیار مهمی‌ پیدا کرده‌ است‌.   بسیاری‌ از شیواترین‌ ضبط‌های‌ ادبیات‌ حافظ‌، در هیچ‌ یک‌ از نسخه‌های‌ کهن‌ وجود ندارد و نشان‌ می‌دهد که‌ ذوق‌ جامعه‌ این‌ تصرّف‌ را یک‌ قرن‌ بعد از درگذشت‌ خواجه‌ در شعرِ او، اعمال‌ کرده‌ است‌.   نبوغ‌ در انحصار یک‌ تن‌ و دو تن‌ نیست‌.

 در بیت‌ مورد بحث‌، تصویری‌ که‌ سعدی‌ آفریده‌ است …( به ادامه مطلب بروید )

  • ۰ نظر
  • ۰۵ خرداد ۹۹ ، ۰۲:۲۰
  • شادان شهرو بختیاری

لودینگ

در فرهنگ خودمان، نخستین کسی که مدّعی است ترجمه شعر محال است، جاحظ (متوفای ۲۵۵) است. وی در کتاب الحیوان می‌گوید:

«والشعرََُ لایُستطاعُ اَن یُتَرجَمَ و لایَجُوزُ عَلَیهِ النَقل. وَ مَتی حُوِّلَ تَقَطَّعَ نَظمُهُ و بَطََلَ وَزنُهُ وَ ذَهَبَ حُسنُهُ وَ سَقَطَ مَوضِعُ التَّعَجُّبِ مِنه وَ صارَ کَالکَلامِ المَنثورِ. والکلامُ المنثورُ المُبتَدأُ علی ذلکَ اَحسَنُ وَاَوقَعُ مِنَ المنثورِ الّذی حُوِّلَ مِن موزونِ الشعرِ». یعنی «و شعر، تابِ آن را ندارد که به زبانی دیگر ترجمه شود و انتقال شعر از زبانی به زبان دیگر روا نیست. و اگر چنین کنند «نظم» شعر بریده می‌شود و وزنِ آن باطل خواهد شد و زیبائیِ آن از میان خواهد رفت و نقطه شگفتی‌برانگیزِ آن ساقط خواهد شد و تبدیل به سخن نثر خواهد شد. نثری که خودبه‌خود نثر باشد زیباتر از نثری است که از تبدیلِ شعرِ موزون حاصل شده باشد.»

نمی‌دانم در دنیای قدیم، قبل از او، چه کسانی چنین نظریه‌ای را دنبال کرده‌اند. قدر مسلّم این است که در دوره اسلامی هیچ‌کس به صراحت او، و با توضیحاتِ او، به امتناعِ ترجمه شعر از زبانی به زبانی دیگر نیندیشیده‌ است.[۱]

امروزه هم که نظریه‌های ترجمه در فرهنگ‌های مختلف بشری، شاخ و برگ‌های گوناگون به خود دیده است، باز هم در جوهر حرف‌ها، چیزی آن‌سوی سخن جاحظ نمی‌توان یافت. آخرین حرفی که در پایان قرن بیستم، در این‌باره زده شده است، سخنِ شیموس هینی[۲]، برنده جایزه نوبل ادبیّات چند سال قبل است که در مصاحبه‌ای در اکتبر سال ۱۹۹۵ گفت:

Poets belong to the language not to the world

(یعنی شاعران به زبان تعلّق دارند نه به جهان).

در فاصله جاحظ تا شیموس هینی بسیاری ...(  به ادامه مطلب بروید )

  • ۲ نظر
  • ۰۳ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۵۴
  • شادان شهرو بختیاری
  • ۰ نظر
  • ۰۳ فروردين ۹۹ ، ۱۹:۳۶
  • شادان شهرو بختیاری
  • ۱ نظر
  • ۲۷ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۱۷
  • شادان شهرو بختیاری


لودینگ

🔰🔰🔰

آیا شعر منثور , ( با تمام زیرمجموعه هایش از سپید گرفته تا حجم و گفتار ) به صرف اینکه نام شعر را در شناسنامه ی خود یدک می کشند , تحولی هستند که در شعرفارسی اتفاق افتاده است یا اینکه خاستگاه این تحول در نثرادبی فارسی ست ؟ 

قصد ما از بیان این پرسش ,نه به چالش کشیدن این گونه ی ادبی ست و نه  به معنی برداشتن چُماق و کوفتن بر سر این گونه ی ادبی  که با ظهورش , ادبیات فارسی را حجیم تر از قبل کرده , و توانی به توان زبان ادبی ما افزوده است نیست. بلکه هدف ما مشخص کردن جایگاه ادبی آن در ادبیات فارسی ست , شعرمنثور همانقدر ارزشمند هست که سایر گونه های ادبی  ارزشمند می باشند . سیر تحولاتی که ...

  • ۰ نظر
  • ۲۶ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۱۹
  • شادان شهرو بختیاری
  • ۰ نظر
  • ۲۵ اسفند ۹۸ ، ۰۴:۰۵
  • شادان شهرو بختیاری


  • ۰ نظر
  • ۲۵ اسفند ۹۸ ، ۰۲:۴۱
  • شادان شهرو بختیاری



  • ۰ نظر
  • ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۲۴
  • شادان شهرو بختیاری

نیما در برهه ای بنیان شعر فارسی را به هم ریخت و انتظار داشت شاگردانی داشته باشد که کار او را ادامه دهند، اما اگرچه زمان زیادی از وفات او نمی گذرد، قالب ابداعی اش کمتر به کار می رود، اگرچه روح شعر نو کماکان بر فضای ادبیات حاکم است.
کار نیما صرفا پیشنهاد یک قالب نبوده، بلکه...

  • ۰ نظر
  • ۲۳ اسفند ۹۸ ، ۰۳:۱۲
  • شادان شهرو بختیاری

هویت خواهی ناسیونالیستی به شما اجازه نمی دهد سراغ گنجینه معارف بروید و آنها را به نقد بکشید. می گویند هر کاری در رمان و شعر می خواهی بکن، چه کار داری به خاقانی! در صورتی که شما با خاقانی کار دارید. نیما با نوع خاقانی کار داشت. رفت هفت هشت ده سال تجزیه تحلیل کرد، نقد کرد، گفت این طرز نگاه، نگاه ابژکتیو به جهان نیست. نگاهی است که به دنیای مُثُل و کهن الگو ( آرکه تایپ ) های ما وصل است و نمی تواند نگاه عینی مشخص بکند. گفت از این نگاه نمی توانید شعر نو و رمان در بیاورید. به این دلیل توانست به تحول شعر برسد. اگر بخواهید به نگاه نو برسید باید پیشینه فرهنگی خودتان را نقد کنید.



  • ۰ نظر
  • ۲۳ اسفند ۹۸ ، ۰۱:۵۱
  • شادان شهرو بختیاری


  • ۱ نظر
  • ۲۳ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۲۳
  • شادان شهرو بختیاری
  • ۱ نظر
  • ۲۲ اسفند ۹۸ ، ۰۴:۴۲
  • شادان شهرو بختیاری


  • ۰ نظر
  • ۲۲ اسفند ۹۸ ، ۰۲:۵۰
  • شادان شهرو بختیاری



  • ۰ نظر
  • ۲۲ اسفند ۹۸ ، ۰۱:۵۳
  • شادان شهرو بختیاری


🔰🔰🔰

لودینگ

مهدی عاطف راد :

✍️ وقتی نیما سخن از ابزار بودن وزن یا پوشش و آرایش بودن آن میکند، منظورش این نیست که این ابزار یا پوشش یا آرایش چیزی جدا از شعر و خارج از آن است و شعر یک چیز است و وزن یک چیز، یا معنا یک چیز است و فرم یک چیز، و اینها جدا ازهم هستند وهویتی مستقل از هم دارند.  برای او که تفکر دیالکتیکی دارد، شعر موجودی زنده شبیه آدم است، آدمی که پوست تنش پوشش اوست و دستها و پاها و چشمها و گوشها و بینی و دهانش ابزار گرفتن و جابجا کردن و دیدن و شنیدن و بوییدن و نفس کشیدن و خوردن و نوشیدن، و همانطور که اندامهای بدن و پوست تن اجزای ارگانیک بدن اند و از آن جدا نیستند، وزن و کلمات و سبک و فرم هم اجزای  ارگانیک شعر اند و از آن جدا نیستند . 


  • ۰ نظر
  • ۲۲ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۰۰
  • شادان شهرو بختیاری

لودینگ

✍️ «بوطیقاى شعر نو»، نگاهى دیگر به نظریه و شعر نیما یوشیج، نوشته ی شاپور جورکش است .این کتاب دربرگیرنده‌ى مقاله‌ها و تحقیقى در مورد کار و ویژگیهاى نوآوریهاى نیماست. شاپور جورکش می کوشد  نشان دهد که اغلب پیروان نیما جنبه‌هاى اصلى بدعتهاى او را درنیافته‌اند.

جورکش اعتقاد دارد که «نیما شصت سال پیش متوجه شده بود که شعر کلاسیک ما ...

🔰🔰🔰

  • ۰ نظر
  • ۲۱ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۰۹
  • شادان شهرو بختیاری


«نظریه شعر سپید» از زبان شاملو:

هیوا مسیح,در این کتاب کوشیده تا از لابه‌لای نشریات در دهه‌های گذشته، دیدگاه‌های این شاعر درباره موضوعات مرتبط با شعر را به صورت منسجم ارائه دهد.


دیدگاه شاملو درباره ی شعرسپید:

«شعر سپید، مطلق و مجرد است و می‌باید نامی دیگر از برای آن جُست. چراکه غَرض از شعر سپید نوعی از شعر نیست. یا چیزی است نزدیک به شعر بی‌آنکه شعر باشد و نزدیک به یک «نوشته» بی‌آنکه منطق و مفهوم آن منطق و مفهومی باشد که تنها با نوشتن، مرادی از آن حاصل آید. گاه نقاشی است، اما نمی‌توان به مدد نقاشی بیانش کرد. گاه رقص است، بی‌آنکه هیچ حرکتی بدان تحقق بخشد. گاه شعر است و از آن گذشته وزن و قافیه‌ای طلب می‌کند. تلاش می‌کند که نظمی به خود بگیرد، گاه فلسفه و گاه عکاسی است، کودک بهانه‌جویی است که بر هر چیز چنگ می‌زند».


  • ۱ نظر
  • ۱۹ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۵۱
  • شادان شهرو بختیاری


محمدرضا شفیعی کدکنی، استاد دانشگاه و پژوهشگر نامدار ادبیات فارسی، در کتاب «با چراغ و آینه» که با هدف در جستجوی ریشه‌های تحول شعر معاصر ایران نوشته و منتشر شده است، گاه مطالب و نقدهایی مطرح کرده که بحث‌برانگیز بوده است. از جمله این نقدها، مطلبی است از او درباره شاملو که با عنوان «سفر از سنت به نوآوری» منتشر شده است.

احمد شاملو(الف. بامداد) از جمله شاعران معاصری است که هم مخالفان بسیار دارد و هم موافقان و طرفداران پر و پا قرص. شاملو که با «هوای تازه» پایه‌گذار شعر سپید شد، توانست فرمی نو از شعر پارسی ارائه دهد که بی قید از قافیه و عروض، بتواند حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد. با وجود این، شفیعی کدکنی در این مقاله معتقد است که شهرت شاملو نه به خاطر شعر، که مرهون دیگر فعالیت‌های او از جمله حضور مستمر 50- 60 ساله بامداد در روزنامه‌هاست. مؤلف «با چراغ و آینه»، بامداد را یکی از نوادر قرن بیستم شعر ایران می‌داند؛ هم به هنر او اشاره می‌کند و هم از عیب‌های شعری شاعر سخن می‌گوید و تلاش دارد تا جانب انصاف را نگاه دارد. شفیعی همچنین در ادامه به تأثیرپذیری شاملو از شعر شاعران فرنگی اشاره می‌کند و در بخش پایانی در ذیل نامه‌ای که در اوت 1999 نوشته است، می‌گوید:

  • ۰ نظر
  • ۱۹ اسفند ۹۸ ، ۲۰:۵۸
  • شادان شهرو بختیاری
  • شادان شهرو بختیاری



مدت ها قبل برای اولین بار دریافتم بسیاری از عقاید نادرست را از زمان کودکی به عنوان آرا درست پذیرفته بودم و متوجه شدم که ساختار اندیشه ی من که تماما بر مبنای این عقاید نادرست شکل گرفته بود تا چه اندازه غیرقابل اعتماد بود.
بنابراین فهمیدم اگر قصد داشته باشم در علوم به نتایج مستحکم و ماندگار دست یابم،  باید یکبار برای همیشه خود را از قید تمامی آرایی که قبلا پذیرفته ام رها سازم و کار خود را از مبنایی کاملا جدید آغاز کنم.

از نوشته های دکارت



  • شادان شهرو بختیاری
  • ۲ نظر
  • ۱۶ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۴۷
  • شادان شهرو بختیاری
  • ۰ نظر
  • ۱۲ شهریور ۹۸ ، ۰۳:۳۵
  • شادان شهرو بختیاری
  • ۱ نظر
  • ۱۰ شهریور ۹۸ ، ۰۴:۰۰
  • شادان شهرو بختیاری
http://www.shereno.com/9986/