- ۳ نظر
- ۲۶ شهریور ۰۱ ، ۰۵:۰۴
اولِنا پودلوژنایا / موزیسین ستایشگر طبیعت :
اولِنا اوتایOlena Podluzhnaya / در سال 1986 در شهر یاکوتسک ( در جمهوری یاکوتیای روسیه ) به دنیا آمد . هنرمندی شناخته شده در سطح بین المللی که با چنگ سنتی و با تقلید از سنت های شاماتی منطقه ی خود و الهام پذیری از طبیعت و صدای پرندگان و حیوانات و درختان و گل ها و ... آثار زیبایی را آفریده است . او هنرمندی است شگفت انگیز وارث سنت های باستانی زادگاهش سیبری . او با چنگ سنتی که آنرا از کودکی نواخته است , می خواند و می نوازد . صدای او گاه همچون صدای یک حیوان وحشی قدرتمند و گاه مانند وزیدن نسیم در میان برگ ها نرم است . او کنسرت خود را با پوشیدن لباس خز و جواهرات آغاز می کند و در بین هر قطعه از موسیقی خود , سپاسگزاری از مادر طبیعت را و پاسداشت آنرا آموزش میدهد .
مهارت او در بازتولید صدای حیوانات ( هق هق جُغد , صدای کلاغ , شیهه ی اسب , زوزه ی گرگ و..) در خالص ترین حالت آن , بسیار چشمگیر و گوشنواز است .
توانایی استثنایی او باعث شده است که او را به بزرگترین جشنواره های جهان دعوت کنند . به قطعه ای از قطعات موسیقی الهام گرفته ی او از طبیعت گوش می سپاریم .
✅ ایران مدیون معمولیهای وفادار:
🔰فارغ از چهرههای سیاسی، فکر میکنید جهانیان این روزها ایران را با چه نامهایی به خاطر میآورند؟ #عباس_کیارستمی؟ #احمد_شاملو؟ #علی_دایی؟ #تتلو؟ #محمود_دولتآبادی؟ #دنیا_جوانبخت؟ #محمدرضا_شجریان؟ #بابک_زنجانی؟ #اصغر_فرهادی؟ اختلاسگران و ربایندگان ثروت کشور و اعتماد مردم؟
🔰 درک میکنم که حتی از همجواری برخی از این نامها کنار هم رنجیده شوید اما بسیاری از از ما با #لایک و #فالو یا جستوجوی نام در اینترنت «چهره» میسازیم، افرادی را به شهرت میرسانیم یا معروفیت آن ها را تکثیر میکنیم. حتی افراد نه چندان خوشنامی که دوست نداریم مردم دنیا، ایران ما را با آن ها بشناسند.
🔰امروز کمتر کسی است که برای جستوجو در مورد مردم یک کشور یا مفاخرش یا مشاهیر به کتابخانهها برود. همه در اینترنت #سرچ میکنند و هر چه یک نام بیشتر تکرار شده باشد شانس بیشتری برای دیده شدن دارد. اینترنت خیلی اهل داوری اخلاقی نیست. بیش از احساسات، به تعداد کلیکها تکیه میکند حتی اگر ما خوشمان نیاید. اصلاً دوست دارید ایران را با چه کلماتی بشناسند؟
🔰 اما فارغ از همه نیکنامان و بدنامان که دیده میشوند، این گمنامان و بینشانها هستند که یک سرزمین را بر دوش میگیرند و از گذرگاهها رد میکنند. کسانی که کسی نامشان را نمیداند.
سربازانی که زیر سایه فرماندهان نادیده گرفته میشوند، معلمانی که فروتنانه نردبان بالا رفتن مغزها شدهاند، مربیانی که چنان از یاد میروند که انگار هرگز زاده نشدهاند اما شاگردان آن ها به ستارههای ورزش تبدیل میشوند، عوامل فنی که یک فیلم را میسازند اما حتی نامشان در تیتراژ هم نمیآید و در نهایت جایزهها به خانه بازیگران و کارگردان ها میروند و ... به ادامه مطلب بروید
واکنش های شیمیایی مغز عاشق :( وحید صادقی هشجین/ فیزیوتراپیست )
عشق نیز مانند تمام چیزهای دیگر این جهان بدون دست کم مقداری شیمی و فیزیک نمیتواند وجود داشته باشد. همانطور که یک بار دانشمندی با بد گمانی گفته بود، پیکان های کیوپید، خدای عشق، چنانچه ابتدا به ماده شیمیایی با نام غیررومانتیک و نه چندان خیال انگیز فنیل اتیل آمین آغشته نمی شد، هرگز موثر واقع نمی شد.
بدون اکسی توسین نیز واکنش های بدن انسان هرگز به خلق تراژدی هایی همچون رمئو وژولیت نمی انجامید.
البته هورمون های استروئیدی نظیر استروژن ( estrogen ) و تستوسترون ( testosterone ) در رانه جنسی نقشی حیاتی ایفا می کنند و بدون آنها شاید هرگز وارد قلمرو پرخطر عشق واقعی نمی شدیم. اما مشهورترین ماده شیمیایی مربوط به عشق همان فنیل اتیل آمین…. به ادامه مطلب بروید
★ تفاوت ذهن سنجشگر و غیرسنجشگر در تشخیص حقیقت↓
✘ذهن غیرسنجشگر ناخودآگاه به این سمت میرود که حقیقت را بر اساس اصلهای پنهان زیر تشخیص دهد↓
١.«فلان چیز حقیقت است اگر من آن را باور داشته باشم.»
٢.«فلان چیز حقیقت است اگر ما آن را باور داشته باشیم.»
٣.«فلان چیز حقیقت است اگر ما بخواهیم که آن را باور داشته باشیم.»
۴.«فلان چیز حقیقت است اگر باور به آن در خدمت منفعت شخصی یا گروهی ما باشد.»
✔️ذهن سنجشگر خودآگاهانه در پی آن است که بر اساس اصلهای زیر، که گرایشهای غریزی را تصحیح میکنند، حقیقت را بفهمد↓
١.«من فلان چیز را باور دارم، اما ممکن است حقیقت نباشد.»
٢.«ما فلان چیز را باور داریم، اما باور ما ممکن است نادرست باشد.»
٣.«ما میخواهیم که فلان چیز را باور کنیم، اما این میل ممکن است ما را گرفتار پیشداوری کند.»
۴.«باور به فلان چیز منفعتِ شخصی یا گروهیِ ما را تأمین میکند، اما منفعت شخصی و گروهی ما هیچ ربطی به حقیقت ندارد.»
برگرفته شده از کتاب :
زادگاه : سمنان
تحصیلات: کارشناس مدیریت دولتی از دانشگاه تهران
با چهل سال سابقۀ کار در وزارت نفت، بازنشسته در سال 90
فعال در عرصه های : شعر - ورزش - آموزش - ویرایش
عضویت در نشریۀ "توفیق"(1347) - حضور در مسابقات جهانی والیبال باشگاهی در پراگ (1975 میلادی) - ویراستار بیست و دو کتاب فنی/مهندسی/دانشگاهی جناب آقای مهندس "محمد رضا نفری" از مدیران ارشد وزارت نفت ویرایش کتاب "ایمنی" در صنایع نفت ، گاز و پتروشیمی - ویرایش، تنظیم یا گردآوری نُه جزوۀ آموزشی که در وزارت نفت، هواپیمایی کشوری ، بانک ها و... تدریس می شود - عضو انجمن قلم کشور - خدمتگزار فرهنگستان زبان وادب فارسی - خدمتگزار و آموزگار "درست نویسی" از سطح نهضت مبارزه با بی سوادی، به بالا... - مسئول اسبق واحد مددکاری و امور اجتماعی بازنشستگان وزارت نفت؛ مشاور خانواده و مددجویان و بیماران روان رنجور بستری در آسایشگاههای رضاعی و آزادی - مدرس دوره های آموزشی علوم انسانی سازمانی ( پرورش کارمندان- پرورش مهارتهای سرپرستی - فرایند ارتباط مؤثر - آیین و شیوۀ نگارش - اصول و مبانی ایمنی و آتش نشانی)
لطفن به ادامه ی مطلب بروید
این بانویی که در میانه ی حلقه ی مردان بختیاری می رقصد و چوب بازی می کند ،
با صدای نرگس مختاری
(متن تصنیف بی بی مریم همراه با برگردان فارسی)