شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

🔰🔰🔰
......................................
💦 شادان شهرو بختیاری💦
......................................
shadanblog74@gmail.com
......................................✍️
نقاشی ها و عکس هایی که
در بالای اشعار استفاده شده
از فضای نت ذخیره و با تصاویر
دیگر تلفیق شده اند . 💦
.....................................

سنگین ترین مجازات یک معلم / فردریش نیچه :

شنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۰، ۱۱:۱۹ ب.ظ

  • ۰۰/۰۸/۲۲
  • شادان شهرو بختیاری

نظرات (۱)

  • سپیده طالبی
  • «... و چه مجازات سنگین تری از تصور این استدلال در ذهن معلم برای شاگردانش»


    سلام و عرض ادب و احترام استاد گرامیم

    بله برای یک معلم هدفمند و مسئول، این تصور مجازات است و مجازات سختی است، ولی در مقابل یک شاگرد با همین تصور است (شاگرد بودن) که باید  خود، کار و ظرفیتش را ارتقا دهد چرا که میخواهد و باید بخواهد که بیشتر و بیشتر بداند
    مقام و احترام و حفظ این سمت شاگردی برای معلم، همواره باقی خواهد بود حتی اگر معلمش از این مجازات روزی رهایی یابد.


    با احترام و سپاس از پست زیبا و انگیزشی تان

    پاسخ:
    با درود بیکران

    بله ،نگاه شاگرد به استاد هم می تواند از زاویه ی خاص نگرشی که شاگرد به استادش دارد پیروی کند ، مثلن از زاویه ی احترام و پاسداشت و زحمتی که استاد در آموزش برای شاگردانش کشیده است . 

    ولی نیچه ، (در اینجا ) از زاویه ی  انتظاراتی که  یک استاد در قبال آموزش فن یا دانش به  شاگردانش دارد  طرح موضوع می کند،  استادی که انتظار دارد شاگردانش نه تنها در فن و دانشی که آموخته اند باید در آن به استادی برسند بلکه آن فن یا آن دانش را ارتقاء هم بدهند ، نه اینکه در ذهن خودشان سدی بنام استاد در برابر پیشرفت و ترقی خودشان بسازند .  البته یک استاد بمعنای واقعی خود شاگردش را رها نمی کند . ولی میکوشد فرصت اندیشدن و استقلال فکری را خارج از دانش سیستماتیک که بر حفظ کردن استوار است در ذهن شاگردان با روحیه ی جستوگرانه نهادینه کند .زیرا از درون یک سیستم نمی توان معایب آن سیستم را بخوبی درک و شناسایی کرد و لازم هست که گاه از بیرون سیستم نظاره گر سیستم شد . بیرون آمدن از یک سیستم نیازمند معتاد نشدن به آن سیستم هست .  اینجاست که میگوید سنگین ترین مجازات برای یک استاد ، این است که شاگردانش همواره در حد همان  شاگردبودن باقی بمانند ، مثلن ما از نیما و شاملو و تمام جریانات ادبی معاصر ، خیلی چیزها را آموخته ایم ولی همانطور که خود نیما در آثارش بارها گوشزد کرده نباید در او (نیما )  در همان سیستمی که او استارت آنرا زده خودمان را حبس کنیم  و متوقف بشیویم و یا اینکه از شاملو و براهنی و احمدی نباید در برابر خودمان  سد بسازیم ، خود نیما از آیندگان میخواهد که نقاط قوت و ضعف نظریات او را شناسایی کنند و راهی که او آغازگرش بوده است را ادامه دهند و این زمانی محقق می شود که هم بر آن سیستم اولیه اشراف داشته باشیم و هم بدون اینکه معتاد به آن بشویم این توان را داشته باشیم که خارج از آن سیستم بتوانیم به آن نگاه بیندازیم . ، یعنی باید فضای دیدمان را از نیما کاملتر و وسیع تر کنیم  ، و بارها این دانش و این فن باید پوست بیندازد تا به کمال خودش برسد و در اوج کمال خودش بتواند بسترساز جریان تازه تری را فراهم نماید ، چرا که هیچ جریان ادبی ای همیشگی نبوده و نیست و با پوست اندازی زمانه و تغییر نسل ها , نگرش ها هم تغییر می کند  .  و هر تغییری متناسب با زمان خودش نیازمند بسترسازی مواق با آن خواهد بود . 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    http://www.shereno.com/9986/