شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

🔰🔰🔰
......................................
💦 شادان شهرو بختیاری💦
......................................
shadanblog74@gmail.com
......................................✍️
نقاشی ها و عکس هایی که
در بالای اشعار استفاده شده
از فضای نت ذخیره و با تصاویر
دیگر تلفیق شده اند . 💦
.....................................

مَـرزِه جُلجا وَند، مِن واری که جایِ پات داشت :

پنجشنبه, ۲۴ آبان ۱۴۰۳، ۰۴:۳۵ ب.ظ

غزل شماره  ۱۲۹ 

وزن/ فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلان

مَـرزِه جُلجا وَند، مِن واری که جایِ پات داشت

مَه سُراغِت زِم گِرِهدَک، مات مَندُم چات داشت


دُر تو خُت مِیلِت به خُسرَو بی، وَیَرنَه مِن پَلِت 

دل زِ دَه جا خَرده جِر،فَرهادِ خاطرخات داشت


مِهلَـوی وَندی به نات و مِـیزَری کِـردی سَرِت  

کِل نِشینِ نُفـت کِـردی ، خالَکی که دات داشت


گُل؛ حِسیدِت اَر تَنا دادِت ، نِهیوِس دِه ، نَتَرس

سایه ی طوبـا نَداره , سایه ای که سات داشت


ار تُـنه موســا بِجـایِ تَـش اِدی مِن  کِفتِ طور

بِیت بَندِ کِلمِنِت بی؛ کِی به کَف، تورات داشت


دُر؛ به جورِت باز هم ، نیبی به کالِس ایل کُش

حورِ پَلبورِ بِهِشت، اَر وُر سَرِس، مِینات داشت


تا لَچَک کِـردی دَفَک ، کـَوگِ دِلُـم دَرنـاد جون  

کاشکی شَهرو مِـنِه سینِس , دِلی  مُهتات داشت


دینِشت


مجموعه غزلیاتِ لُری بختیاری شادان شَهرو 


۱... مرزنجوش تویِ منزلگاهی که جای پای تو را داشت ساکن شد ، ماه سراغ تو را از من گرفت ، مبهوت ماندم که چکارت داشت.


۲... ای دختر ، تو خودت میل ات به خسرو بود ، وگرنه  تویِ گیسوانت، فرهاد خاطرخواهت دلِ از ده جا پاره شده داشت. 


۳... مهلبی به گردن ات انداختی و سراندازی بر سرت کردی ، و خالکی که مادرت داشت را همنشین دماغ ات نمودی.


۴... ای گُل ؛ اگر حسودت طعنه ات زد نترس و نهیب به او بزن ، سایه ی طوبا ، سایه ای که سایه ی تو دارد را ندارد.


۵... اگر موسی در دامنه ی کوه طور بجای آتش ، تو را می دید ، شاعر گیسوانت می شد و کِی تورات به کف می گرفت.


۶... ای دختر ، باز هم با چشم کال اش مثل تو ایل کُش نمی شد اگر حورِ گیسو بور بهشت ، بر سرش مینای تو را داشت.


۷... تا لچک را دَفَک کردی ، کبک دلم خودش را به کُشتن داد، ای کاش شهرو دلی محتاط در سینه اش داشت.


معنی برخی لغات :


مَـرزِه ... مرزنگوش یا مرزنجوش 


جُلجا وَند ... مستقر شد . ساکن شد


مات ... مبهوت


چات ... چکارت


دُر ... در لری و گویش بختیاری دُر ، دُوَر ، دُهدَر ، دُدَر ، ماینه همگی معنی دختر می دهند ، آخری معنی جنس مونس  می دهد.


پَلِت ... گیسویت


جِر ... پاره ( با همین تلفظ معنی اوج تابش آفتاب را هم می دهد )


مِهلَـوی ... مِهلَبی ، هسته ی گیلاس وحشی را به خاطر  خوشبو بودنش می کوبند و از خمیرش دانه هایی مثل دانه ی تسبیح می سازند و نخی از آن رد کرده و دختران ایل آن را به گردن می اندازند . گاه از میخک هم استفاده می کنند.


وَندی ... انداختی


به نات ... به گردن ات ، به گلویت


افزودن خط

مِــیزَر ... سرانداز زنانه ، چادر


کِل نشین ... کناره نشین ، حاشیه نشین


نُفت ... دماغ ، بینی


خالک ... زیورآلات زنانه ‌ . خالی که به پره دماغ میزدند.


دات ... مادرت


حِسیدِت ... حسودات


اَر ... اگر


تَنا دادِت ... طعنه به تو زد  


نِهیوِس دِه ... نهیبش بده 


سات ... سایه ات


ار تُـنه ... اگر تو را


تَـش ... آتش


اِدی ... می دید


مِن کِفتِ طور ... توی دامنه ی کوه طور


بِیت بَندِ  ... شاعرِ


کِلمِنِت ... گیسوانت


بی... بود


به جورِت ... همانند تو


نیبی ... نمی بود


به کالِس ... به چشم کال اش


حورِ پَلبورِ ... حور موبور 


وُر سَرِس ... بر سرش


مِینات داشت ... مینایت را داشت


دَفَک ... ابزاری برای صید کبک که با دوخته شدن تکه های پارچه های رنگی ساخته می شود و کبک ها جذب آن می شوند و در تیررس شکارچی قرار می گیرند.


دَرنــاد جـون ... جان درنهاد ، کُشته شد 


مِنِه سینِس ... تویِ سینه اش


مُهتات ... مُحتاط


نظرات (۱)

  • سپیده طالبی
  • سلام عرض ادب تقدیم استاد گرامیم

    اشعارتان به خصوص با توجه به معانی زیبایی که در آنها ارائه می نمایید حال به هر زبانی و یا هر سبکی، بسیار خواندنی هستند و دلچسب.

     

    شاد باشید و نبض قلب و قلمتان همواره پر تپش.

    پاسخ:
    درود بر مهربانو طالبی ارجمند نیمایی سُرای خوب و باذوق و دانش
    به لطف خوانده اید بزرگوار
    ممنون نظر لطف و حضور ارزشمندتان هستم
    در حقیقت ، اشعاری گویشی ، تلاشی هست برای حفظ زبان مادری
    چند سال پیش پژوهش هایی میدانی در چند نقطه از ایران توسط دانشجویان صورت گرفت و وضعیت زبان های اقوام مورد کنکاش  واقع شد ‌ بخصوص زبان بلوچی و لری و گیلکی و مازنی و ...
    برخی از آنها در معرض نابودی تشخیص داده شد و برخی در مرحله ی هشدار

    گویش بختیاری در مرحله ی هُشدار قرار داشت
    و تنها راه برای بقای این گویش ها را در این دیدند که این گویش ها باید صاحب ادبیات بشوند . و این تمایل به خلق تولیدات ادبی باید در نسل جوان نهادینه بشود . بخصوص در میان دخترانی که مادران فردا خواهند بود . زیرا زبان به واسطه ی مادر به فرزند منتقل می شود . 
    خوشبختانه گرایش به زبان مادری در میان نسل جوان بختیاری ، روز به روز دارد بیشتر می شود . چه در بخش آواز و ترانه و  موسیقی مقامی و چه در بخش ادبیات و بخصوص شعر  ، و این موضوع چشم انداز امیدوارکننده ای را ترسیم می کند . 

    مجموعه دینشت و لِبگِشت ، که به گویش لری بختیاری سروده شده در حقیقت تلاشی ست در حد توانمان برای بقای این گویش 
    از بابت لطف و محبت همیشگی تان بسیار سپاسگزارم

    همیشه پیروز
    و همیشه سربلند باشید




    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    http://www.shereno.com/9986/