شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

🔰🔰🔰
......................................
💦 شادان شهرو بختیاری💦
......................................
shadanblog74@gmail.com
......................................✍️
نقاشی ها و عکس هایی که
در بالای اشعار استفاده شده
از فضای نت ذخیره و با تصاویر
دیگر تلفیق شده اند . 💦
.....................................

زُلـفِ شِـلال دُنگُـلُم ، پیـت وُرارِه سَر مُلِس
خُسرَو اَیَـر بِبینِدِس ، پُشت کُنه بـه دُنگُلِس

آُخت بـه ویـرِس آبیه ، هر که اِسیرِس آبیه
گَلِـه زِ لَــرد تــا اِیــا ، رَو کُـنـه  سَمـتِ آغُلِس

لاله؛ پُکِشتِ خَندِسه ، حور ؛ کِنیز و  بَندِسه
تُـم به دُوِه زَمند اِدِه، گِـرده یِ مَندِه لا هُلِس

دل که رِگالِ میس بو، مَستِ شَراوِ تیس بو
روزِ صَلاط گُرخِه اِز هَول و هَراس مِل پُلِس

وایوکه سُهر کِرده می، رَنگِ حَنا به تی نَدی
خین که تُکه زِ بُرگَلِس، پاک کُـنه بـه کاکُلِس

پَل کُنه جیل و بوی گُل ، بای بَرِه به قَلعه تُـل
اَر چه بِجایِ قلعه تُل ،  یَرزِه بِگُن قلعه گُلِس

مِهـرِ خُدا نِچِشت کِ ، عِشقِسه دِل نِهشت کِ
بی تَشِ عِشق، دیگِ دِل یُفته زِ توفِ غُلغُلِس

کَم خُتِ کِـرزِلِنـگ کُن ، .. فِرگِته نافِرِنگ کُن
پُهلَـکِ لیـش چینِنه ، .. گِرزه کُـنِه چَپـاوُلِس

معنی

زُلـفِ شِـلالِ ... مویِ بلندِ

دُنگُـلُم ... محبوبم

پیـت وُرارِه ... به خودش می پیچد

سَر مُلِس ... سرِ شانه اش

خُسرَو اَیَـر ... خسرو پرویز اگر

بِبینِدِس ... ببیندش ، او را ببیند

پُشت کُنه بـه دُنگُلِس ... به معشوقه اش پشت می کند

آُخت ... مانوس

بـه ویـرِس آبیه ... به یاد او شده است

هر که اِسیرِس آبیه ... هر کسی که اسیر او شده است 

گَلِـه زِ لَــرد تــا اِیــا ... گله از صحرا که می آید

رَو کُـنـه ... حرکت می کند

سَمـتِ آغُلِس ... به سمت آغُل اش

لاله؛ پُکِشتِ خَندِسه ... لاله شکفته شدن خنده اش هست

حور ؛ کِنیز و  بَندِسه ... حور کنیز و خدمتکار اوست

تُـم به دُوِه زَمند اِدِه ... مزه به دهانِ خسته می دهد

گِـرده یِ مَندِه لا هُلِس ... نان گرده ی بجا مانده زیر خاکسترش 

وقتی ایل کوچ میکرد هر کجا در مسیر کوچ توقف می کردند و با سنگ اوجاق درست میکردند و نان می پختند . رسم بود باقیمانده ی خمیر را بصورت نان گرده می پختند و زیرِ خاکستر اوجاق پنهان میکردند تا چنانچه افرادی از کوچ جامانده اند در مسیر کوچ گرسنگی شان را با این نان های زیر خاکستر برطرف کنند . 

دل که رِگالِ میس بو ... دل که مجاور مویش باشد

مَستِ شَراوِ تیس بو ... و مست شراب چشمش باشد

روزِ صَلاط ... روز سراط

گُرخِه اِز ... رهایی خواهد یافت از

هَول و هَراس مِل پُلِس ... هول و هراس پلِ محشر که به باریکی مو است 

وایوکه ... با اینکه

سُهر کِرده می ... مویش را سرخ کرده

رَنگِ حَنا به تی نَدی ...  رنگ حنا به چشم ندیده است

خین که تُکه ... خون که می چکد

زِ بُرگَلِس ... از ابروهایش

پاک کُـنه ... پاک می کند

بـه کاکُلِس ... با موی جلو سرش

پَل کُنه جیل و بوی گُل ... گیسویش را پریشان می کند و بوی گل

بـای بَرِه به قَلعه تُـل ... باد به قلعه تُل می برد

اَر چه بِجایِ قلعه تُل ... اگرچه بجای قلعه تُل

یَرزِه بِگُن قلعه گُلِس ... می ارزد که آنرا قلعه گُل بگویند

مِهـرِ خُدا نِچِشت کِ ... لطف خدا جوانه زد

عِشقِسه دِل نِهشت کِ ... عشقش را در دل جای داد

بی تَشِ عِشق ،دیگِ دِل ... دیگ دل بدون آتش عشق

یُفته ... می افتد

زِ توفِ غُلغُلِس ... از تلاطم و غلغلش

کَم خُتِ کِـرزِلِنـگ کُن ... خودت را کم مثل خرچنگ کُن

فِرگِته نافِرِنگ کُن ...  و فکرت را نافرهنگ بار بیار

پُهلَـکِ لیـش چینِنه ... پهلکی که بد چیده شده باشد

گِرزه کُـنِه چَپـاوُلِس ... موش صحرایی آنرا چپاول می کند

پُهلک ... چیدن بافه های گندم را روی هم پُهلگ گویند . طوری که خوشه ها داخل و ساقه ها بیرون باشد تا پرنده و جونده آنها را نخورد


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
http://www.shereno.com/9986/