شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

🔰🔰🔰
......................................
💦 شادان شهرو بختیاری💦
......................................
shadanblog74@gmail.com
......................................✍️
نقاشی ها و عکس هایی که
در بالای اشعار استفاده شده
از فضای نت ذخیره و با تصاویر
دیگر تلفیق شده اند . 💦
.....................................




کَم مُنه حِرص بِده , .. پیت نَوَن مِن تُـرنــات

بُرگِتِه چَوگ نَکُن , .. کاش ارَهدی تُورِه دات


تشنـه ی خینِ مُنِن کـالَلِ مَستِت , چه کُنُـم
دِشنِـــــه ی قـلب مُنِن , رَحم نَـــدارِن بُرگـات

تـا اِیـاهِـن  زِ سَــرِ چَشمـه دُوَرگَــل ، .. وا یَک
یَشنُمِـت بیـن همه , چــُن کــــــه بّنَوشِ مِینات

ای دُوَر نـــاز نکُن, تِی مُو بشین راست بِگو
چنـد تـــا شـاهِنه وا کیشِ رُخِت کِردی مات

سی دل خُت اِگُمِت , ریتِـه بپوشـون زِ هَمِه
وَر نــه هَــر جـا که بِری ایل ایاهِن دیندات

دُر به خُت سِیل نَکُـن, تَرسُم اَیَـر سِیل کُـنـی
دِلِ خُـت هَـــم بِبَره نَشمه ی کـالِــت هِیهــات

اَر ب
ـیـاهِـن زِ سَـــرِشــاهِ خُراسـوو ، پـیرُوو

دی نَوُرگَـردِن و مَهنِـن بــه جَــوارِت ســادات

کُشتـه سَر کُشته کُنـی پُشته به خَشخـار اَیَـر
چــی مُسلسـل سَــرِ رَگــبــار بِنـی مِـرزِنگــات

کـُر " نَـدی دل به پَلِس , کــار اِدِن دستِ دِلِت
هـوشِت اَر هُش نَکُنی ,زُلف کُنِن خِفت به پات

مَـر تَـرُم دل بـه گُلالِس نَسِپــــــارُم ( شهـرو )
دل نَـدِه ،.. بین که چِطَو دست اِیارِن  بُنِ نات





حرص مُون = حرص من را

به دِرار = دربیاور ( دال را برخص تیره ها ی بختیاری با فتحه تلفظ می کنند )
پیت نَوَن = تاب نده , خم نینداز , نپیچان
مِن تُرنات = به موهایت "( تُرنه = مو)
خَل نکُن = کج نکن
بُرگِتِه = ابرویت را " (بُرگ = ابرو)
سیم = برایم " (سی = برای)
ایرَهدی= می رفتی
تُورِه دات = عبارتی نفرین گونه در گویش بختیاری برای کسی که مادرش فوت کرده میگویند (توره دات بری) یعنی بمیری
تشنه ی خینِ مُنِن = تشنه ی خون من هستند
دشنه = خنجر
نرگس کالت = منظور چشم معشوقه است ( کال ) یعنی نارس , بختیاری ها به چشم های رنگین کال میگویند , بخصوص رنگ چشم قهوه ای سوخته و یا سبز و یا آبی )
بُرگات = ابروهایت
ئی یاهِن = می آیند
زِ سَرِ اَو = از سر آب
دُوَرگَل = دخترها " علامت جمع در گویش بختیاری با فارسی فرق دارد در اینجا ( گـَل ) علامت جمع است , در گویش بختیاری چندین علامت جمع کاربرد دارد ( گَل - یَل - ا - ..)
وایَک = با هم
یَشنُمِت = می شناسمت
بِنَوش = بنفش
مِینات = ( مِینا + ت ) پارچه ای توری مانند و منجق و پره دوزی شده که به ( لچک ) کلاه زنانه وصل می شود , مِینات یعنی مینای تو
دُوَر = دختر , در گویش بختیاری چندین واژه هست که معنای دختر و یا جنس مونث میدهد . مثل ((دُوَر - دُهدر - دُدَر - دُر - ماینه - ..)
وابین = شدند , وابین مات یعنی مات شدند
سی دلِ خُت ایگومِت = برای دل خودت می گویم
ریتِه نپوشون = رویت را نپوشان (بابادی ها می گویند ( نپوشوو ) نون را تلفظ نمی کنند و واو را بجای نون استفاده میکنند . مثلآ ( ایدونوم یعنی میدانم را بابادی ها اینجور تلفظ میکنند " ایدووُم )
بِری = بروی
ایاهِن = می آیند
ایل ایاهن دیندات = ایل به دنبالت می آیند
مِنِه آینه = توی ِ آینه
نکُنی سِیل = نگاه نکنی
اَیَر = اگر
خُت = خودت
ایبَرِن = می برند
پیرُوِه شاه = پیران شاه خراسان , شاه مال بابادی (( در بختیاری امامزاده ای هست که سادات آن معروفند به پیرُوِه شاه که هر سال برای دریافت نذورات در میان تیره ها و طوایف زیر مجموعه ی بابادی بزرگ میگردند و نذورات را جمع می کنند . میگویند امام رضا در سفر به مرو مهمان سرسلسه ی بابادی ها بوده و به ایشان کشکول و پیراهنی داده بود و. این پیراهن را بختیاری ها در جنگ ها به عنوان بیرق استفاده میکردند و پیروز می شدند . بعدها در زمان قاجار یکی از شاهان این سلسله آن پیراهن و کشکول را به خزانه دربار برد . میگویند که زمانی که امام رضا از خوزستان آن زمان رد می شد فردی که بعدها معروف شد به شیخ محمدرضا در پشت سنگی مخفی شد و هنگام عبور امام از پس سنگ بیرون آمد و به آن حضرت سلام کرد . امام رضا خطاب به او فرمود ای شیخ ( شیخ در عربی یعنی بزرگ ) مگر تو را باد اورد . برای همین بعدها طایفه ی او معروف شدند به بابادی

ئی ترسُم = می ترسم
زِ سَرِ شاه بیان = از سر امام زاده موسوم به سرشاه بیایند

دی نَوُرگَردِن = دیگر برنگردند
مهنِن = بمانند
مهنن به جَوارت سادات = در جوارت سادات بمانند
خَشخار = الکی - بیخودی - همین طوری بدون هیچ دلیل
چی مسلسل = مثل مسلسل
سَرِ رگبار بِنی = سر رگبار بگذاری
مِرزِنگات = مُژ ه هایت
کُر = پسر
کُر نَدی دی به پَلِس = ای پسر دل به موهایش ندهی
کار ایدِن دستِ دِلِت = کار میدهند دست دلت
هوشِت اَر هُش نَکُنی = هوشت (حواست ) را اگر نهیب ندهی
بند = طناب ( همان بند فارسی )
ایبَندِن = می بندند
به پاهات = به پاهایت
مَر = مگر
تَرُم = می توانم
بیاره = بیاورد
بُنِ نات = بیخ گردنت

http://www.shereno.com/9986/