خُدایانِ (اَلگوریتمی)/شعرسپید/شادان شهرو
سوشیال سُروده های سپید
( مَرثیه هایی بر عَصرِ دیجیتال )
شادان شَهرو
در عَصری که ؛
خُدایانِ (اَلگوریتمی)
حُکمرانان عَواطف اند
و شَیاطینِ شَریعت(تِریبون)
خَط دِهَندگانِ خُرافات
هیچ فهمی
"با آخَرین نُسخه یِ به روز رسانی شُده اش "
در دَسترس ،..
نَخواهد بود .
در عَصری که ؛
با مرگ مان
(اِکانت)هایمان
به صَفحات یادبودمان تبدیل می شَوند
و از زیرِ آخرین (پُست)هایمان
قلب هایی سیاه می چِکد
و "زنان"
در(مِنویِ)(سِلف سِرویسِِ)نگاه هایِ مُقَدّس نقاب
طَعمِ مَطبوعِ طَعامی زود هضم را دارند
چندان عجیب نیست
اگر عشق هایِ" فِشُرده شُده" ی مان
در یک (وُویس ) جا نشود .
و (وُویس)هایِمان؛ ..
یورتمه ی "نَفس زَدن هایی باشَند "بی (ریتم)
که در بَرزخِ " گُم حُضوری مان"
شیهِه می کشند
عجیب نیست اگر
(ایموجی ها) ، ..
جایِ "عاشقانه ها" را بگیرند
و مِنبر ها
به (اِستوری)های ۱۵ ثانیهای تَبدیل شَوند
و اعتراض ها ، ..
لباسِ (هَشتگ)، بپوشند
و مَرگ ها ، ..
خَتم شان،
در ( لایو)ها باشد
چرا عواطف مان ،
نباید (error ) بِدِهد؟!!
وقتی قلب هایمان ،..
یک (فایلِ) آسیب دیده است
چرا خِرَدِمان
نباید (ریپورت) بِشَود؟!!
وقتی جهان
با نَظمِ آشوبناک اش
شبیه (چَت لایوی) بی (اَدمین) است
چگونه نُسخهٔ فعلی مان،
مُنقضی نشود؟!!
وقتی
مرگ هم
یک (آپدِیتِ) اجباری ست
آیا جُز این است
که "خداکوتوله های" کِرِوات زده
این اِسکلتهای کُتوشَلوار پوش
با فَلس هایی از (لایک)های فُسیلشُده
و جُمجُمههایی که ؛ ..
موزه ای هستند از (توییت)های مُقدس!!
هَنوز هم
همان شُوالیه هایِ خون آشام اند!!
چرا در زندگیِ مان
حوصله یِ بَستنِ (تب) های بِلااستفاده ی مُرورگرِ "ذِهنمان" را نَداریم!!
چرا "باورهایمان" پُر است از ( فولدِرهایی) که؛..
نه بازشان می کُنیم
نه به سَطل شان می اَندازیم
چرا گلویِمان
پُر است از فریادهایِ ، ..
هَنگ شُده ؟
بیا تا کِرکِره ها را بالا بزنیم
تا قلب هایِمان
از "حبسِ خانگی" خَلاص شَوند
بیا تا ، دُزدهایِ "کِتاب" را
در مَخزنِ "کتابخانه" های شهرمان
پُست بدهیم
تا از "بیراهه ها"
"راه" بسازیم
کدام (فیلتر)
مَحدودمان تواند کرد
اگر "عشق" مان
از سدِ تفاوت هایِمان بُگذرد
چرا ؟
خوابِ نبینیم
"خانه ای" را
که در آن خانه
با همیم
بیا
تا روحِ مان ، ( رُبات ) نَشُده
و تا ( بارکُد )هایِ اصالت سَنج
به پیشانیِ تَک تَک مان نخورده است
خودمان را از " باتلاقِ گوشی هایمان "
بالا بِکشیم
و به پیشوازِ آن درختِ رو به پَنجره ای برویم
که بی هیچ (هَشتَگی)
در اِنزوای غریبانه اش"
نَفَس هایمان را
با نَفَس هایش ، ..
چاق می کند
بیا به کوهی که ، ..
کبک های اش ، بی(اِکانت) می خوانند
کوچ کُنیم
بیا ؛ ..
با هر بار (آپدِیت) شُدنمان
نُسخه یِ سازگارِ هَم ، بِمانیم
و برای اینکه ؛..
"حضور مان"
یک (چَتِ) همیشه باز بماند
همدیگر را
مِثلِ دو آینه
چنان مُنعکس کُنیم
که جَهان ؛..
در تَصاویرِ بینهایت مان ، ..
گُم بِشَود.
بیا از (پَسامُدرن) ؛ ..
قَدمی را به عَقب بر داریم
تا آخرین (هَشتَک)مان
(#سَلام_زندگی) باشد
و آخرین ( توییت )مان
بِدرودی
برایِ
عَیادَتِ
خودمان
آری
در عصر خُدایان اَلگوریتمی
و شَیاطینِ شَریعت(تِریبون)
حتی اگر
( تیک آبیِ ) شیک مَزارِ این قبرستان هم باشی
تنها
چند روزی را
در خاطره ها
(آنلاین)
خواهی ماند
.
.
.
*نَثرسُروده هایِ شادان شَهرو*
دفتر:( سوشیال سُروده های سِپید )
"مرثیه هایی بر عَصرِ دیجیتال"
سلام و عرض ادب مجدد استاد گرانقدر
آموختم و استفاده بردم از پاسخ روشن و کامل تان
بحث جالب و دلچسبی بود
ببخشید که باعث زحمت و دردسر شدم و وقتتان را گرفتم
باز هم ممنونم از لطف شما
در پناه مهر باشید