قَستِ جونوم ایکُنی ؛ وا بُرگ ، گادین کِردِنِت :
قَستِ جونوم ایکُنی ؛ وا بُرگ ، گادین کِردِنِت
تَش به تِشنیم ایوَنی؛ وا زُلف، پُر چین کِردِنِت
تُن مَیَـر خاکِـت خُدا شِشنید وا شیــر و شَـراو
بی دِلیلَـم نی که وا مَستیت ، شیـرین کِردِنِت
جورِ بی مریم ، هِدی وا بـور و بِـرنَـو ، آشنا
بِرنَوِس داری حَمایـِـل ، بـورِسه زیـن کِردِنت
سی بَلایِ جونِ کی، کِردِن شَراکِ تیت مَست
سی شِکالِ قَلبِ کی، دلبَـرد و نَشمین کِردِنِت
تَهل اَیَـر وابی به نُرفینُم لَوِت دِلخور نی یُــم
نـاز داری نـاز ، هَـتا ، وَختِ نُـرفیـن کِردِنِت
دل ، اَیَـر کِلمِن کَشِ نـازِ تـو وابی ، بس نَقُتن
خُت کِـلو کِـردیـس وا کِـلمِن کِرِنجیـن کِردِنِت
نی عِجیو و نی غـِریو ، اِی تیگماهِ کَـد تَرال
اَر حِسـیــداتـَم خَــلافِ ذات ، تَحسیـن کِردِنِت
۱_ قصد جانم را می کنی با ابرو گادین نمودن ات ، آتش به گلویم می اندازی با گیسو پرچین کردن ات
۲_ مگر خدا خاک تو را با شیر و شراب ورز داده است ، بدون دلیل هم نیست که با مستی ات تو را شیرین آفریده اند.
۳_ مثل بی بی مریم با اسب بور و تفنگ برنو آشنا هستی ، برنو اَش را حمایل داری و بور اش را برایت زین کرده اند
۴_ برای بلای جان چه کسی شراک چشمت ات را مست کرده اند ، برای شکار قلب چه کسی ، سنگدل و طنازت کرده اند
۵_ اگر لب ات به نفرین من تلخ شد دلخور نیستم . ناز داری ناز حتی وقتی که نفرین میکنی
۶_ اگر دل گیسو کِشِ ناز تو شد دعوایش نکن ، خودت او را با گیسو مجعد کردنت دیوانه اش کرده ای
۷_ ای ماه پیشانی ترال قامت، عجیب و غریب نیست اگر حسودان تو هم بر خلاف ذاتشان تحسین ات کرده اند
معنی لغات :
قَستِ جونوم ایکُنی ... قصد جانم را می کنی
وا ... با
بُرگ ... ابرو
گادین ... عقرب سیاه بزرگ
تَش ... آتش
تِشنیم ... گلویم
ایوَنی ... می اندازی
تُن ... تو را
مَیَر ... مگر
شِشنید ... ورز داد
وا شیــر و شَـراو ... با شیر و شراب
بی دِلیلَم نی ... بدون دلیل هم نیست
که وا مَستیت ... که با مستی ات
شیرین کِردِنِت ... شیرین ات کرده اند
جورِ ... مانندِ ، مثلِ
بی مـریـم ... بی بی مریم دختر حسینقلیخان ایلخان بختیاری و خواهر سردار اسعد
هِدی ... هستی
وا بـور و بِـرنَـو ... با اسب بور و تفنگ برنو
بِـرنَـوِس ... برنو اش را
داری حَمایـِـل حمایل داری ، به دوش داری
بـورِسه ... اسب بورش را
زیـن کِردِنت ... برایت زین کرده اند
سی بَلایِ جونِ کی ... برای بلای جان چه کسی
کِردِن ... کردند
شَراکِ تیت ...چشم سرکش ات را ( به اسب سرکش شراک میگویند و نام نوعی اسب هم هست )
سی شِکالِ قَلبِ کی ... برای شکار قلب چه کسی
دلبَرد و نَشمین کِردِنِت ... دل سنگ و طنازت کرده اند
تَهل اَیَر وابی ... تلخ اگر شد
به نُرفینُم لَوِت ... لب ات به نفرین من
دِلخور نی یُــم ... دلخور نیستم
هَـتا ... حتی
وَختِ ... وقتِ
نُـرفیـن کِردِنِت ... نفرین کردن ات
دل ، اَیَـر ... اگر دل
کِلمِن کَشِ ... گیسو کِشِ
نـازِ تـو وابـی ... ناز تو شد
بس نَقُتن ... دعوای اش نکن
خُت ... خودت
کِـلو کِـردیـس ... دیوانه اش کردی
وا ... با
کِلمِن کِرِنجین کِردِنِت... گیسو مجعد کردن ات
نی عِجیو ... عجیب نیست
نی غـِریو ... غریب نیست
اِی تیگمـاهِ ... ای ماه پیشانی
کَـد تَرال ... تَرال قامت (به نهال جوان تَرال می گویند . عشایر در قدیم به معشوقه تَرال می گفتند)
اَر ... اگر
حِسیـداتـَم ... حسودانت هم
تَحسیـن کِردِنِت ... تحسین ات کرده اند
