پیت تا وَسته به کار دل مُو چی زُلفِت :
دوشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۸، ۰۹:۲۷ ب.ظ
پیت تا وَسته به کـار دل مُو ،.. چی زُلفِت
لِر اِیارُم مِنه خُم ، خین به دِلُم چی مَژنون
کاش ،..بالی به مُلُم بی که چونو دالِ کلار
سام ئی وَست ،.. سَرِ دَره ی عشقِ ناغون
مَر که لبگشتِ کَشه گیوِسه وَرپا ،.. بگو بِت
خورزُمارُم غَمِته ، .. ویرِ گُلِت ، خورزامون
دام تــــا حالُــمه دی , رَه گُلِ ختمی دَم کِرد
بِس گُـدُم ؛ دا , به دَوا عشق نگــرده درمون
بِم گُــدَک ؛ گــوش بِگر , زَهـرِ هلاهل داره
آرمــون خــــاستِن اِز ممــلِکَتِ بی قـــانون
بِس گُـدُم ؛ دا , به دَوا عشق نگــرده درمون
بِم گُــدَک ؛ گــوش بِگر , زَهـرِ هلاهل داره
آرمــون خــــاستِن اِز ممــلِکَتِ بی قـــانون
۱- تا که گره به کار دل من افتاده است مثل گره ای که به زلف تو است / مثل مجنون خون به دل هستم و در رختخوابم بی قراری می کنم .
۲- تا مادرم حال مرا دید آویشن را دم کرد و آورد / به او گفتم : ای مادر ؛ عشق به دوا درمان نمی شود
۳- به من جواب داد : گوش بگیر که آرمان خواستن از مملکتی که در آن قانون نیست زهر هلاهل در پی دارد ...