داره از بالا اِیاهـه دُنگُلی کِلمِن کَمنـد :
داره از بـــالا اِیـــاهـه دُنگُلی کِـلمِـن کَمـنـد
کافرا کالِس زِ وَر دارِن دُعا و فوت و فَنـد
سی ِدل خُت هم که وابیده به تیگِت کِر نَوَن
سی دل مـــا هــم کـه وابیــده دُوَر وا مـا بِخَند
زیـرِ هر تالت ،.. دِلی پیت ایوُرارِه ,.. جورِ مار
پیت زلفت وا نکُن ،.. میته نَتِـینی چـی سَـرَنـد
مَنده انگُستُـم به لَو , حیـرون سُوزویُ کَدِت
کاشکی چی پازنون،.. بیم از گَـلالِـت بَهره مند
بس که خین باریدُم از داغی که دارُم زِت به دل
دیـــر نیــدِک ار بِگُـن , وابـی رَهِ ارمنــد ، بنـد
اَر جِـلَوو رَهتـه گرِهدِن , کِل بِزَن , بُنگُم بِکُن
تـا که وُردارُم , اِزیــزُم ,.. کُه مُنـارِن وا کَلَند
کافرکالِت بپوشـوو چـُن خُــدانِـه خوش نی یا
بیـن بــــــــاوادی بیُـفتـه جنـگ بـا بهــــداروَند
1- زیبارویی گیسو کمند دارد از بالا می آید/ کافرهای کالش، /چشم هایش/ دعا و مکر و حیله از بر دارد/
2- ای دختر برای دل خودت هم که شده است به پیشانی ات چین نینداز / ای دختر برای دل ما هم که شده است با ما بخند
3- زیر هر تار مویت دلی بخودش می پیچید ، مثل مار / تاب زلفت را باز نکن و مویت را مثل سرند نتکانی.
4-, انگشتم به لب حیران از سبزکوه کمرت , مانده / کاشکی مثل پازنها/= قوچ کوهی/ از گلال تو بهره ای داشتم
5-از بس که خون باریده ام از داغی که از تو به دل دارم / دیر نیست ای دختر اگر بگویند که راه ارمند بسته شده است ( ارمند = منطقه ای در چهارمحال و بختیاری )
6- عزیزم اگر کوه منار جلو راهت را گرفته اند، کل بزن ، صدایم کن / تا با کلنگ( از سر راهت ) آنرا بردارم.
7- آن کافر کالت( منظور چشمها هستند ) بپوشان چون خدارا خوش نمی آید که بین ایل بابادی و ایل بهداروند جنگ بیفتد
معنی برخی از لغات :
-
ئی یاهه = دارد می آید
کلمن کمند = گیسو کمند
کالس = (کال + س) بختیاریها به کسی که رنگ چشمان او متفاوت از دیگران است می گویند تی کال . البته بیشتر منظور از کال رنگی چشم قهوه ای بخصوص و نادر می باشد
فوت و فند = دوز و کلک - حیله - مکر
تیگت = پیشانی ات
کِر= چین ( معنی های متفاوتی دارد ولی در اینجا منظور چین و گره انداختن به پیشانی است )
وابیده = شده است
وابی = شد
بو= باشد - بشود
منده = مانده است
انگستم = انگشتم
به لو = به لب
تالت= تار مویت
پیت ایوراره= بخودش می پیچد
جورِ مار = مثل مار
پیت زلفت وا نکُن = تاب زلفت را باز نکن
میته نَتینی= مویت را نتکانی
چی سرند= مانند سرند
انگُستُم = انگشتم
گرهدِن= گرفته اند
وُردارُم = بردارم
بنگم بکن = صدایم بزن
که منارن = کوه منار را
وا کلند = با کُلنگ
باوادی = بابادی , نام یکی از طوایف بزرگ از شاخۀ هفت لنگ بختیاری
بهداروند = نام یکی از طوایف دیگر از شاخه هفت لنگ بختیاری