پَروازهای بیفُرود / شعر سپید / شادان شَهرو:
جمعه, ۲۹ آذر ۱۴۰۴، ۱۲:۱۹ ق.ظ
شعرسپید
( پَروازهای بیفُرود )
دُرُست
این آسمان
از جایی خاکستری شُد
که “بایدها”
از “خواستنها”
سَنگینتَر شُدند.
و تَنها چیزی که
"سَبُک" ماند،
خَمیازههایِ خاطراتِ تیک خورده بود.
دارم
صدایِ بِهَم خوردنِ بالهایِ کفشهایی را میشِنَوم
که دیگر
فُرود
نخواهند آمد
پدرم
می گوید :
...
"وَطن"
یعنی ؛
در فُرودگاهها
"کفش"هایی را ببینی
که بدونِ صاحبانشان
پَرواز میکُنند.
مادرم می گوید:
...
این دَر
هَمچِنان
اگر
بر هَمین پاشنه بِچَرخد
( وَطَن )
هم در جُغرافیا
آب خواهد رفت
هم در نُتهای موسیقی
.
.
.
.
....................................
شادان شَهرو
....................................
دفتر : سوشیال سُرودههای سِپید
( مَرثیههایی بر عَصرِ دیجیتال )
....................................
