شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

🔰🔰🔰
......................................
💦 شادان شهرو بختیاری💦
......................................
shadanblog74@gmail.com
......................................✍️
نقاشی ها و عکس هایی که
در بالای اشعار استفاده شده
از فضای نت ذخیره و با تصاویر
دیگر تلفیق شده اند . 💦
.....................................

غزل شماره ۱۲۲

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان

نَمنــده گُـل به سَـرُم دی ، هَـوایِ رَهدِنِه باغ

بیــا کـه شَــرط بِبَنــدیـم و بِشکَـنیم ، جَنــاغ


به سوزِ داغِ مو لاله ، نَــزِیدِه نِــچ مِـنِه گَش

به جور حــالِ خَـراوُم ، خُـدا نـَـداره سُـراغ


نَهـام جُل به سَرِ گـا وُ بِس گُـدُم که ؛ بِجُمب

مُـنه ؛ به عَرشِ خُدا بَـر، چِنِت کَـمِه زِ اُلاغ


فَلَک ؛ بـه بَخـتِ بُلَنـدُم ، هِمیشه نیخورِه دِر

نَفَس ؛ به سینه مُدُم نی ، شَراکِ چاق دَماغ


خِرَد؛ به ری رَفِ فَهمُم،خُدا به عشق تو ناد

کــه دی نَخــام بِگِـرنُــم به پیشِ پام چــراغ


بِده بـه کــامِ لَوُم تُــم ، زِ بوسه ی دَمِ دَست

که لایِ هُل،مِنِه هَر چاله نید، گِردِه یِ داغ


بِـبُــرد دیـلَــقِ دینِشـتِ مُن بـه نـاز و گُــلاز

نسیــمِ دَره ی کیچِــن ، بـه لَــردِ آق بُــلاغ



دینِشت


مجموعه غزلیاتِ لُری بختیاری شادان شَهرو 


۱.. ای گُل ، به سرم دیگر هوای رفتن به باغ نماندخ است . بیا که جناغ بشکنیم و شرط ببندیم


۲.. به سوز دل من ، لاله ای در دامنه ی کوه ، جوانه نزده است . شبیه خال خرابم را خدا سراغ ندارد.


نَــزِیدِه نِــچ ...جوانه نزده است ، سبز نشده است


گَش ... دامنه کوه


به جورِ ... شبیه، مانندِ


۳... بر روی گاو ، جُل گذاشتم و گفتم عجله کن ، مرا به عرش خدا ببر ، چه چیز تو از اُلاغ کمتر است.


۴... فلک ، به بخت بلند من همیشه نمی چرخد ، نفس به سینه ی من همیشه اسب سرکش چاق دماغ نیست .


نیخورِه دِر ... چرخ نمی خورد


شَراک ... به اسب سرکش شَراک میگویند


۵... خدا به عشق تو بر روی طاقچه ی فهمم ، خرد را گذاشت . تا دیگر نخواهم به پیش پایم چراغ روشن بکنم.


رَفِ ... طاقچه  


ناد ... نهاد، گذاشت


بِگِـرنُــم ... روشن بکنم 


۶ ... به کام لبم از بوسه ی دم دست طعم بده ، که درون خاکستر هر اوجاق نانِ گرده ی داغ نیست ( در فرهنگ عشایر بختیاری ،   وقتی ایل کوچ میکرد ، زنان ایل آخرین نان خودشان را که می پختند ، مقداری از خمیر را بصورت نان گِرده زیر خاکستر اوجاق رها میکردند . تا اگر از کوچ جامانده ای از آنجا گذر کرد نان برای خوردن داشته باشد )


۷... دود دینشت مرا نسیم دره ی کیچِن با ناز و افاده به دشت آقبلاق ( چشمه سفید) ببرد.


دینِشت ... اسپند ، و نام مجموعه اشعار گویشی شاعر 


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
http://www.shereno.com/9986/