شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

🔰🔰🔰
......................................
💦 شادان شهرو بختیاری💦
......................................
shadanblog74@gmail.com
......................................✍️
نقاشی ها و عکس هایی که
در بالای اشعار استفاده شده
از فضای نت ذخیره و با تصاویر
دیگر تلفیق شده اند . 💦
.....................................

خُـم خـاستُـم گُـلُـم کــه زِ دُنیـــا ، اَزَو بِرُم

زی کُهـنه وارگَـه ، بـه یکـی وارِ نَـو بِرُم


ویـرُم هِـنی هِـدِه ، به چه قَستی اَوُم به لَـم 

جونُم به لَـو رِسی وُ نَ وا جون به لَو بِرُم


اَنگِـشتِ سُهر، نیکَشِه ری خُس لَهافِ هُل

هوفِشتِ عشق ، نیـله که نَم نَم به خَو بِرُم


چَنـدُو عِجیو نـی که  زِ سَرحَد به گرمسیر

وا چَشم و پـایِ تی به رَه و پُـر کُـرَو بِرُم


وَختی مُ خُم , خُدایِ خُمُم ، دی نَوا که سَر

چی بُـز وَنـُم بـه زیـر و بـه لورِ عَرَو بِرُم


جــایی که تیـگِ روز هِـده چی شَوُم سیـاه

وا خُم چُمت بِـگِــرنـُـم و زی وارِ شَو بِرُم


وَختی کـه مَرگ ، سایه یِ عُمـرِ بَشر هِده

مَـر بو که اِز وَرِس بِگُـروسُم ، به دَو بِرُم


۱_ خودم خواستم ( ای گل من ) که از دنیا مجرد بروم. از این کهنه منزلگاه به یکی منزلگاه جدید بروم.


۲_ به خاطرم هنوز هست که به چه نیتی به پایین آمدم. جانم به لب رسید و نباید جان به لب بروم.


۳_ زغال برافروخته سرخ ، روی خودش لحاف خاکستر نمی کشد ، صدای وزش عشق نمیگذارد که نم نم به خواب بروم.


۴_ چندان عجیب نیست که با چشمِ چشم به راه و پایِ پر تاول از ییلاق به قشلاق بروم.


۵_ وقتی من  خودم خدای خودم هستم , دیگر نباید که مثل بز سر به زیر بیندازم و به بیابان بی آب و علف عرب ( حجاز ) بروم.


۶_ جایی که پیشانی روز ، مثل شبم سیاه هست ، خودم باید مشعل برافروزم و از این منزلگاه شب بروم.


۷_ وقتی که مرگ سایه ی عمر بشر می باشد ، مگر می شود که  با دو ( دویدن ) از برابرش بگریزم.



معنی لغات :


خُـم خـاستُـم گُلُم ... خودم خواستم ای گُـلُـم 


اَزَو بِرُم ... مجرد بروم ، تنها بروم


زی کُـهـنـه وارگَــه... از این منزلگاه کُهنه 


بـه یکی وارِ نَــو بِرُم... به یک منزلگاهی جدید بروم


ویرُم هِنی هِدِه... به خاطرم هنوز هست


به چه قَستی ... به چه نیتی 


اَوُم .. آمدم


به لَم ... به پایین


جونُم به لَو رِسی ... جانم به لب رسید 


وُ نَ وا جون به لَو بِرُم...و نباید جان به لب بروم


اَنگِـشتِ سُهرangeshte sohr ... زغال برافروخته


نیکَشِه ... نمی کشد


ری خُس ... روی خودش 


لَهـافِ هُل ... لحاف خاکستر


هوفِشتِ عشق ... صدای وَزِش عشق 


نیله ... نمیگذارد, اجازه نمی دهد


که نَم نَم به خَو بِرُم ... که نم نم به خواب بروم


چَنـدُو ... چندان


عِجیو نـی ... عجیب نیست


که زِ سَرحَد به گرمسیر... که از ییلاق به قشلاق


وا چَشم و پـایِ ... با چشم و پایِ


تـی به رَه و ... چشم به راه و..


پُـر کُـرَو بِرُم ... پر تاول بروم


وَختی ... وقتی


مُ خُم ... من خودم


خُدایِ خُمُم... خدای خودم هستم 


دی نَوا که سَر ... دیگر نباید که سر


چی بُـز ... مثل بُز


وَنـُم بـه زیــر ... بیندازم به زیر و


بـه لــورِ عَرَو بِرُم... به بیابان عرب ( حجاز ) بروم


لور lur ... هم معنی بیابان و کویر بی آب و علف می دهد و هم معنی مخفیگاه دزدان


جــایی که تیگِ روز ... جایی که پیشانی روز


هِده ... هست


چی شَوُم سیاه... مثل شبم سیاه


وا خُـم ... باید خودم


چُمت بِـگِــرنـُـم و ... مشعل برافروزن و


زی وارِ شَو بِرُم... از این منزلگاه شب بروم


وَختی کـه مَرگ... وقتی که مرگ 


سـایه یِ عُمـرِ بَشر هِده... سایه ی عمر بشر می باشد


مَـر بو ... مگر می شود


که اِز وَرِس... که از برابرش


بِگُـروسُـم ... بگریزم 


به دَو بِرُم ... با دو بروم 


دَو ... دَویدن


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
http://www.shereno.com/9986/