کـافَـرِ کـالِـت ، هَشـارِه دارِه گُـل وا کـی کُنه :
کـافَـرِ کـالِـت ، هَشـارِه دارِه گُـل وا کـی کُنه
دُنگُـلی جـورِ تـو حیفِ زیــرِ مِـینا ، می کُنه
مُنجِزِ مِـرزِنگِـته ، موسا اَیَـر دی هیچ وَخت
زَهـله نیکِـردی مُـدُم هَـرجــا کِلاکِس ری کُنه
اَر زَنِـن بُنچـاقِ دُنیـانـه بـه اِسمِس ، باز هـم
دِلـمِـرِنگِـت ری بِـدَرگَـرنِـه ، تُنـه تـی تـی کُنه
آ سِکَندر وایـوکه بَختِس به بی بی کوک بی
تـا وَرَق دَرگَشت ، دی نوشافِرینِس شی کُنه
کُر ؛ نه هر کی دُم تَکُوو دا اِز وفاداریس هِد
دُم ؛ تَـکُوو دادَک اَیَر اَسبِ اِوی ، خا گی کُنه
جاهل و دونـا به پایِ غَم ، نسوسِن جورِ یَک
تَـش بِه جونِ هیوه ی تَر اَر بِیُفته ، دی کینه
بِیـت بَنـدی کـه وَرِس کِـردِه قَوایِ بِیت بَفت
سیچه ایلِس نی بِجورونِس بِپُرسِن چی کُنه
۱_ ای گل ، کافر کال تو به چه کسی دارد اشاره می کند !؟ زیبارویی مثل تو حیف است که مویش را زیر مینا پنهان کند .
کال = استعاره از چشم هایی که رنگ متفاوت دارند . مثل سبز یا آبی .
۲_ موسی اگر مُعجزه ی مُژه ات را داشت ، مدام جرات نمیکرد هر جایی عصایش را رونمایی کند.
۳_ آنکه دلش بیمار توست ,اگر بنچاق دنیا را به اسمش بزنند ، از آن رو بر میگرداند و تو را جستجو می کند .
۴_ آ سکندر ( اسکندرخان عکاشه ) با اینکه بختش به بی بی ، ( بی بی نوشافرین ) کوک بود . تا ورق برگشت دید نوشآفرین اش دارد شوهر می کند .
۵_ ای پسر ، نه هر کسی دُم تکان داد از وفاداری اش می باشد ، اسب آبی اگر دُم تکان داد ، میخواهد مدفوع بکند .
۶_ آدم دانا و آدم نادان یکجور به پای غم نمی سوزند ، آتش به جان هیزم تَر اگر بیفتد ، دود می کند .
۷_ شاعری که قبای بیت باف بر تن خودش کرده است ، برای چه ایل اش پی گیرش نیستند بپرسند چکار می کند .