شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

🔰🔰🔰
......................................
💦 شادان شهرو بختیاری💦
......................................
shadanblog74@gmail.com
......................................✍️
نقاشی ها و عکس هایی که
در بالای اشعار استفاده شده
از فضای نت ذخیره و با تصاویر
دیگر تلفیق شده اند . 💦
.....................................

رُ لَـوُم مَـنـده یِه حَـرفـی ، زِ وَرِ دُوو گَفتَر

کُـرَوی  ری دِلُــمه ، اِز  تُــلِ اَوغُـوو گَفتَر


بَختُم اَر ، بـارِ غَم اَندازِه یِ سَر شُوو ، ایدا

نیکِــشیدُم مُ حَــلا ، بــــارِ زِ سَر شُوو گَفتَر


هَــر غَمـی چـاره و هَــر دَرد دَوایــی دارِه

وای اِزاو درد که هِد  دَردِ  زِ دَرمُوو گَفتَر


آسـمــونِ فَـلَــکِ عَـلــقِ نِیَشـتُــم ، دیــمِـس

بی  اِز ئی گُـنبِزِ پُر نَخش و چِراغُـوو گَفتَر


اَر نَبـو عَـلق بـه پُشتِ نَظَـرِت ، زِلـکـوری

آدُمــه ‌کــور نَـظـــر  ، نیــد ز حـیـوُو گَفتَر


فَهمِنه، راست اِگُن کُر، که نَدارِه نَر و لاس

بو بـه سـال اَر چه فَـرانَـک زِ فِـرِیدُوو گَفتر


به خُــدا نی به دِلِـس مِیـلِ خِیـابُـوو گَـردی 

هـر که بو کِفتِ خِیـالِـس ،  زِ خِیـابُوو گَفتَر


وا یو که لـولِ غَمُم ، سَمتِ خُــراسُوو دارُم

کَهــخُیــازاده ای اِز شـــاهِ خُــراسُــوو گَفتَر


بُنــگِ پینه نَفَسی مِن گَشِه سُوزو ، بُــم گُد 

اِی کـه روحِت هِدِه زی لاشه ی لاجُوو گَفتَر


گوشِ ایلِــن بـه کَــلومِ تـو بِبِستیـم اِز قَـست   

تـا که وابوی  زِ هَر کَوگِ غَـزَلخُوو ، گَفتَر

.



1 - یک حرفی روی لبم  باقی مانده که از عرض دهانم بزرگتر است . تاولی روی دلم هست که از تپه ی افغان بزرگتر است .


2 - اگر بخت؛ بار غم به اندازه ی سر شانه ام میداد . من الآن، بار بزرگتر از سر شانه ام را حمل نمی کردم.


3 - هر غمی چاره و هر دردی دوایی دارد . وای از آن دردی که از درمان بزرگتر باشد .


4 - آسمان فلک عقل را نگاه کردم و دیدم از این گنبد پُر نقش و چراغان بزرگتر است .


5 - اگر عقل به پشت نگاهت نباشد زلکور هستی . آدم نظرکور از حیوان بزرگتر نیست .


6 - ای پسر راست می گویند ؛ که فهم ، نر و ماده ندارد . اگرچه به سال، فرانک از فریدون بزرگتر باشد .


7 - به خدا  ؛ میل خیابان گردی به دلش نیست   هر کسی که کتفِ خیال او از خیابان بزرگتر باشد .


8 - با اینکه افسرده ی غمم ؛  کدخدازاده ای  سمت خراسان دارم که از "شاه خراسان" بزرگتر است .


9 - در دامنه ی سبزکوه ؛ صدای پونه نفسی به من گفت:   ای که روح تو از این جسم بی رَمَق بزرگتر است .


10 - از روی عمد؛  گوش ایل را به سخنان تو بستیم ، تا از هر کبک غزلخوانی بزرگتر بشوی .


رُ لَـوُم ... روی لبم


مَـنـده یِه حَـرفـی ... یک حرفی مانده است، 


زِ وَرِ دُوو ... از عرض دهان 


گَفتَر ... بزرگتر


کُـرَوی  ... تاولی


ری دِلُــمه ... روی دلم هست 


اِز  تُــلِ اَوغُـوو گَفتَر  ... از تپه ی افغان بزرگتر


تُــلِ اَوغُـوو که معنی تپه ی افغان میداد نام یک تپه بزرگ باستانی از دوران ایلامیان در شهرستان خانمیرزا در چهارمحال و بختیاری ست . بعد از حمله ی محمود افغان و تصرف پایتخت صفوی   جانشین او اشرف افغان برای مقابله با بختیاریها به زاگرس مرکزی قشون کشی نمود و در دشت خانمیرزا و روی تپه ی باستانی میان دشت چادر فرماندهی خودن ش را برافراشت . از آن به بعد آن تپه باستانی با نام تُلِ اوغُوو شهرت یافت . در اواخر صفوی افغانها دوبار با بختیاریها روبرو شدند . بار نخست در زمان هجوم اولیه به پایتخت که در حومه ی اصفهان بختیاریها را در برابر خودشان دیدند . نبود پشتیبانی و علیق از طرف آخرین شاه صفویه چاره ای برای بختیاریها نگذاشت که به سرزمین خودشان در زاگرس بازگردند . اشرف افغان هم چون بزرگترین تهدید را از طرف بختیاریها می دید برای دفع آنان به کوهستان لشگر کشید . و این نبردها قبل از ظهور نادرشاه بود . 


بَختُم اَر ... بختم اگر


سَر شُوو ... سر شانه 


ایدا ...  می داد


نیکِــشیدُم مُ حَــلا ... حالا من نمی کشیدم ، حمل نمیکردم


بــــارِ زِ سَر شُوو گَفتَر ... بار بزرگتر از سر شانه 


هِـد ... هست 


دَردِ زِ دَرمُـوو گَفتَر ... دردِ از درمان بزرگتر


آسمونِ فَلَکِ عَلقِ ... آسمان فلک عقل را


نِیَشتُــم ... نگاه کردم


دیــمِس ... دیدمش


بی ... بود


اِز ئـی ... از این


گُـنبِـزِ  ... گنبدِ


پُر نَخش ... پُر نقش


چِراغُـوو  ... چراغان


اَر نَبـو عَـلـق ... اگر عقل نباشد


بـه پُشـتِ نَـظَــرِت ... به پشت نگاهت


زِلـکـوری ... بینای کوری. به افرادی که ظاهر چشمشان سالم است ولی بینایی شان خیلی ضعیف است زِلکور می گویند.


آدُمــه ‌کـــور نَــظـــر ... آدم نظر کور


نیــد ... نیست 


ز حـیـوُو گَفتَر ... از حیوان بزرگتر


فَهمِنـه ... فهم را


راست اِگُن ... راست میگویند


کُر ... ای پسر 


که نَدارِه نَر و لاس ... که نر و ماده ندارد


بو ... باشد


بـه سـال اَر چه ... به سال اگرچه 


فَـرانَـک زِ فِـرِیدُوو گَفتر ... فرانک از فریدون بزرگتر


به خُــدا نی به دِلِـس ... بخدا به دلش نیست


مِیــلِ خِیـابُـوو گَردی  ... میل خیابان گردی


هـر که بو ... هر که باشد


کِـفتِ خِیـالِـس ... کتفِ خیالش


زِ خِیـابُوو گَفتَر ... از خیابان بزرگتر


وا یو که ... با اینکه


لـولِ غَمُم ... افسرده از غمم


سَمتِ خُــراسُوو دارُم ... سمت خراسان دارم


کَهــخُیــازاده ای ... کدخدازاده ای  


اِز شـــاهِ خُــراسُــوو گَفتَر ... از شاه خراسان بزرگتر . اشاره به فردوسی ست.


بُنــگِ پینه نَفَسی ... بانگ پونه نفسی 


مِن گَشِه سُوزو ... تویِ دامنه ی سبزکوه


بُــم گُد ... به من گفت


اِی کــه روحِت هِدِه... ای که روحت هست


زی لاشه ی لاجُـوو گَفتَر ... از این جسم  بی رمق  بزرگتر


گوشِ ایلِــن ... گوش ایل را


به کَــلومِ تو ... به سخن تو


بِبِستیم اِز قَـست  ... از روی عمد ببستیم 


تـا کـه وابـوی ... تا که بشوی


زِ هَـر کَوگِ ... از هر کبکِ


غَـزَلـخُوو ... غزلخوان


گَفتَر ... بزرگتر


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
http://www.shereno.com/9986/