شیوَن نَکُن و شَروِه نَخُوو ، اِی کُهِه تاراز :
يكشنبه, ۲۵ دی ۱۴۰۱، ۰۱:۵۸ ق.ظ
شیوَن نَکُن و شَروِه نَخُوو ، اِی کُهِه تاراز
کِل ایزَنه روزی به کِلِت، کَوگِ هِری باز
جایی که کُشِن یوز و تَجارِت اِکُنِن پوست
چَکنِـن پَـرِ طاووسِ نَـر اَر چَتر کُـنه واز
تی تَـرس نـدارُم زِ خُـدایی کـه وَنِه هوش
مُخـتِس نَــدِرا زُلـفـی و کـالـی نَـکُـنـه نــاز
دینـی کـه سِتینِـس بـه دوتــا تــال اِرُهـمـه
هیهـات کـه بِـهـلِــن بِـخُـوِه دُنــگُــلی آواز
بَرف اَر که نَبارِه بـه گُرِ زَردِه ی کُهرَنگ
کــارونِ کُـنِه هُـشک و هُلِس نیدِه به اَهواز
تـاریـخِ وَرَق زِیــدُم و فَهمیــم ، یِ روزی
اِز خـاکِ فَـرانَـک اِدِرا ، سَـولِ سَــراَفـراز
شَهرو چه کُنُــم ، لولُـم و سـازِشـت نـَـدارُم
وا ئی هَمه ســازی که چَپی هِی اِزَنِـن ساز
شیوَن نَکُن = گریه و زاری نکن
شَـروِه نَخُـوو= شَروه نخوان ( شَروه خوانی ،همان مقام دشتی خوانی در جنوب هست )
اِی کُهِه تاراز = ای کوهِ تاراز
کِل ایـزَنـه روزی بـه کِلِت= روزی به کنارت کِل میزند
کَوگِ هِری بـاز= کبکی که هِری می رقصد ( هری بازی نوعی رقص زنانه در میان ایل بختیاری است . خود ( باز یا واز ) یعنی رقص ، بختیاریها به رقصیدن میگویند بازِستِن )
جایی که کُشِن یوز و = جایی که یوزپلنگ را می کشند و ..
تَجارِت اِکُنِن پوست= تجارت پوست می کنند
چَکـنِـن = قیچی می کنند، قطع می کنند
پَـرِ طـاووسِ نَـر اَر = پر طاووس نر را اگر ..
چَتـر کُـنه واز= چترش را باز کند
تی تَـرس نـدارُم= واهمه ای ندارم , هراسی ندارم( چشمم نمی ترسد )
زِ خُـدایی کـه وَنِه هوش= از خدایی که هوش می اندازد ( هوش وَندِن که فارسی آن می شود هوش انداختن یعنی تمرکز کردن و دقیق شدن در چیزی )
مُختِس نَــدِرا زُلفی و = زلفی مغرور نشود و..
کالی نَـکُـنـه نــاز= چشمی ناز نکند ، در گویش بختیاری کال استعاره از چشم زیباست
دینـی کـه سِتینِس= دینی که ستونش
بـه دوتــا تـال= به دوتا تار ( تارِ زلف)
اِرُهـمـه= می رُمبد , ویران می شود ، خراب می شود
هیهـات کـه بِـهـلِــن= هیهات که اجازه بدهند
بِـخُـوِه دُنــگُــلی آواز= زیبارویی آواز بخواتد
بَـرف اَر که نَبـارِه= اگر که برف نبارد
بـه گُـرِ زَردِه ی کُـهـرَنـگ = به روی زردکوه در کوهرنگ
کــارونِ کُـنِه هَشک و = کارون را خشک می کند و...
هُلِس نیدِه به اَهواز= به سمت اهواز هُلش نمی دهد
تـاریــخِ وَرَق زِیـــدُم و فَهمیــم = تاریخ را ورق زدم و فهمیدم
یِ روزی= یک روزی
اِز خـاکِ فَـرانَـک اِدِرا= از خاک فرانک سبز می شود .( فرانک مادر فریدون)
سَـولِ سَـــراَفـــراز = سَول نام گلی وحشی در زاگرس هست . منظور این است که فرانک سرافراز دیگری پا به عرصه ی وجود می گذارد تا فریدون دیگری را بپروراند
شَهرو چه کُنُــم = شهرو چکار کنم
لولُـم و سازِشـت نـَـدارُم= افسوس میخورم و سر سازش و آشتی ندارم
وا ئی هَمه ســازی= با این همه نوازنده
که چَپی هِی اِزَنِـن ساز= که مدام ساز چپی می نوازند ( ساز چپی زدن نوعی نواختن ساز در مراسم عزاست. نوعی ماتم نوازی ست)
سلام استاد عزیز
امیدوارم حالتون خوب و روزگار به کامتون باشه
سال نو رو تبریک عرض می کنم
امیدوارم سال جدید پر از موفقیت و شادی و سلامتی و زیبایی باشه براتون
از شعر زیباتون مثل همیشه لذت بردم
قلم ارزشمند و پرمایه تون همواره نویسا
برقرار باشید به مهر🌹🕊️🌱