کورِشی کو؟ که زِمین ، نور عَلی نور آبو
یا یِکی ، .. رُستم و تَهمورث و شاپور آبو
کُر، یو کینِه که پَلِس کِـردِه طَناف و اِکَشُم
تُن خُدا ،.. تَرسُم اَیَر شُل بِگِرُم،.. زور آبو
بَعدِ قیـقـاچِ ،.. دوتــا بُرگَلِ هولاکوئیس
وَختِسه تـا که پَلِس. ، لشکرِ تیمور آبو
تا چِهل سال ، دَفَک زِیم و کِمین کِم پُشتِس
مَر که روزُم بِرَسه، کَوگِ مُو هَم جور آبو
هِمهُکـِه دا چُـمَـتِ شعـر ، بـه داراب اَفسر
بُم گُدَک؛ کُر بِگِرِس ، نَهل یِه وَخ کور آبو
بِرنَـوُوم دام به دام و قَلمی دام و گُدَک
اَور وا بـوی ، که تا بِشتِ تو کُهشور آبو
فَلک اَر خین به دِلُم کِرد ولی , یـا روزی
هر دِل اِز خُنـدِنِـه دینِشتِ مو کِیفـور آبو
کورِش = تلفظ بختیاری کوروش هست
تهمورث = منظور تهمورث دیوبند است از شاهان پیشدادی ایران
شاپور = منظور شاپور ذوالاکتاف است(دهمین پادشاه ساسانی بود. شاپور پس از برادرش آذرنرسی بر تخت نشست، او پسر هرمز دوم بود و به مدت هفتاد سال پادشاهی کرد و به همین دلیل طولانیترین پادشاهی در میان شاهان ایران را دارا میباشد)
آبو = بشود
کُر= ای پسر
یو کینِه که = این کیست که
پَلِس= موهایش
کِـردِه طَناف = طناب کرده است
اِکَشُم= می کشدم
تُن خُدا= تو به خدا
تَرسُم = می ترسم
اَیَر= اگر
شُل بِگِرُم = شُل بگیرم
زور آبو= زور بشود
قیـقـاچِ = به تاخت رفتن اسب همراه با تیر اندازی را قیقاچ میگویند
دوتــا بُرگَلِ = دوتا ابروهای
هولاکوئیس = هولاکویی اش ( نام مقتدرترین ایلخان مغول )
وَختِسه = وقتش شده است
دَفَک زِیم = دفک زدم ( دفک پوششی از بهم وصله کردن تکه های پارچه های رنگین می باشد که شکارچی در پشت آن مخفی می شود و این پوشش رنگین برای کبک جذاب بوده و به طرف آن جذب می شوند و در تیررس شکارچی قرار میگیرند )
کِمین کِم= کمین کردم
پُشتِس = پُشتش
مَر که روزُم بِرَسه = مگر که روز من هم برسد یعنی شانس به من هم رو بکند
کَوگِ مُو هَم جور آبو= کبک من هم جور بشود
هِمهُکـِه = همان کسی که
دا داد
چُـمَـتِ شعـر= مشعل شعر ،
داراب اَفسر= نام معروفترین شاعر پیشکسوت در شعر عروضی بختیاری
بُم گُدَک = به من گفت که
کُر بِگِرِس = ای پسر بگیرش
نَهل = نگذار
یِه وَخ = یک وقت
کور آبو= خاموش بشود
بِرنَـوُوم = تفنگم را( برنو نام تفنگ معروف و مورد پسند ایلات )
دام به دام = دادم به مادرم
قَلمی دام و گُدَک = قلمی به من داد و گفت که
اَور وا بـوی = ابر باید باشی
که تا بِشتِ تو = که تا بارش تو
کُهشور آبو = کوه شور بشود , کُهشور به آب سرازیر شده از کوه بعد از بارش باران میگویند .
فَلک اَر = فلک اگر
خین به دِلُم کِرد = خون به دلم کرد
ولی , یـا روزی = ولی روزی می آید که
هر دِل اِز خُنـدِنِـه = هر دلی از خواندن
دینِشتِ مو = دینشت من ( منظور کتاب اشعار گویشی شاعر هست / دینشت همان اسفند می باشد که بر روی آتش برای شگون دود می کنند )
کِیفـور آبو = سر کِیف بیاید
سلام و عرض احترام
حضور استاد گرامیم
درودتان باد
روز معلم را به حضور شما استاد گرامیم تبریک عرض مینمایم
پدرام باشید و برکام