پاسخ:
درود بر شما خانم طالبی گرانمهر
.
خوشبختانه تعداد آنهایی که دغدغه شعر نیمایی رو دارند کم نیست . همانطور که جناب مرتضی امیری اسفندقه هم فرمودند و درست هم فرموده اند " گرایشمندی به سمت نثرسروده های سپید به خاطر نبودن درک درست از شعر نیمایی بود " یعنی درک درستی از شعر نیمایی در میان جامعه ادبی وجود نداشت . جناب شاپور جورکش هم با نقل قولی که از فریدون توللی کرده اند که ایشان گفته بودند ( کاغذ و مداد بردم و رفتم گفتم آقاى نیما، خلاصهى مطلبت را بگو، شعر نو چى مىخواهد بگوید؟ مىگفت هزارتا بازى درآورد تا این حرفها را نزند. فکر کرده بود من آمدهام اینها را بدزدم و توى انگلستان چاپ کنم.») و این نشان میدهد که خود نیما هم خیلی چیزهارو بروز نمیداد . اگرچه طبق یکی از نامه هایش به بستگانش میگوید نامه هایش را نگه دارند تا بعد توضیحات بیشتری بدهد . این قصد را داشته که شفاف تر تئوری هایش را بیان کند . ولی متاسفانه عمرش بدنیا نبود و دچار ذات الریه شد و درگذشت . به هر حال , با درگذشت او , کارش ناتمام ماند . و جریان شعرسپید با ظهور شاملو و حذف موسیقی بیرونی ( وزن ) با اینکه خود شاملو معتقد به شعر نامیدن سپید نیست . و آنرا به عنوان یک گونه ی ادبی معرفی می کند که بین نثر و شعر قرار دارد . نه نثر است و نه شعر . حالا بماند که پیروان او کاسه ی داغ تر از آش می شوند و بر شعر نامیدنش پافشاری می کنند . با اینکه شاملو در جایی دیگر در یک فایل تصویری وقتی نثرسروده ی مسیح مصلوب را میخواند در ابتدای آن به صراحت میگوید که اینها شعر نیستند . . اگر این فایل تصویری را پیدا کردم حتمن در وبلاگم خواهم گذاشت .
استاد شفیعی کدکنی که با نگاه آکادمیک به ادبیات نگاه میکند . حرف کاملن بجایی زده اند . آنجا که میگویند (( در یک کلام «عطا»ی او همین هوای تازه و فضای فرنگی برای شعرِ فارسی است و «لقا»ی او هم سترون کردن یک نسل از راهِ حذفِ موسیقی از شعر و بدتر از آن «تَکالگویه» کردنِ فرهنگِ شعری جوانان. بدترین بدبختی برای هنرمند یک الگویه بودن است. حتی اگر آن الگو حافظ باشد یا شکسپیر))
در نگاه من هم , شاملو فقط بنیانگذار یک گونه ی ادبی ست . یک گونه ی ادبی که جایگاه آن بین نثر و شعر , در ادبیات فارسی ست . و به هیچ وجه در طبقه بندی شعر قرار نمی گیرد . تعبیری که شاملو برای سپید بکار می برد هم تعبیر درستی ست . آنجا که سپید را خواهرخوانده شعر معرفی می کند . نسبت خواهرخواندگی معلوم است . یعنی هیچ نسبت نسبی با شعر ندارد . یعنی یک گونه ی ادبی مجزاست .
ولی حکایت شعر نیمایی با سپید خیلی فرق دارد . نیمایی در امتداد شعر کلاسیک هست . صورت ارتقا یافته ی کلاسیک است . از گوشت و خون کلاسیک است . یعنی تا این لحظه آخرین تحولی که در شعر فارسی روی داده , همین ( نیمایی ست ) و این جریان نیمایی هنوز هم کاملن محقق نشده . فعلن طفلی بیش نیست . هنوز به دوران بلوغ خودش نرسیده است . مشکل امروز جامعه ادبی ایران به قول جناب اسفندقه همان نداشتن درک درست از نیمایی ست .
جناب اسفندقه باز هم درست فرموده اند که ( باید یکی بیاید و آنچه از شعر نیمایی محقق نشده را محقق کند )
حالا شاید بپرسید که چه چیزی باید محقق بشود ؟؟
یکی همان ( فرم شناسی ساختاری نیمایی ست ) و آن دیگری ( عروض نیمایی ست )
ما هنوز , عروض مدون نیمایی نداریم .
در این عروض , باید تعداد بحرها مشخص بشوند .
باید گوشه های گریز وزنی مشخص بشوند .
باید دوربرگردانهای وزنی مشخص بشوند .
باید اختیارات وزنی متناسب با نیمایی مشخص بشوند .
و مهمتر از عروض . فرمشناسی نیمایی ست .
تا دانش فرم شناسی نیمایی نباشد . شما با عروض میخواهید چکار کنید ؟؟
مگرنه اینکه عروض باید در یک فرمی بخدمت گرفته شود ؟
بدون دانش فرمی , دانش عروضی به درد نمیخورد .
اینها دو روی یک سکه هستند .
یعنی باید هم شعر نیمایی را بر اساس فرم بشناسیم و هم عروض نیمایی را متناسب با آن فرم ها و آن چشم اندازهای بدیعی که نیمایوشیج ترسیم کرده اند تدوین کنیم و بکار ببندیم.
همانطور که اشاره کرده ام برای شعر نیمایی با اینکه به حاشیه رانده شده است . افراد دلسوز و دغدغه مند کم نداریم . ولی دلسوزی و داشتن دغدغه کاری از پیش نمی برد . باید آستین ها را بالا زد و اصول و قواعد حاکم بر شعر نیمایی را استخراج کرد . که این مهم همانطور که در جریان هستید دارد اتفاق می افتد و بدون شک در آینده ی نچندان دور نه تنها مشکل فرم شناسی شعر نیمایی را نخواهیم داشت بلکه علاقمندان به شعر نیمایی یک مرجع برای آموزش شعر نیمایی در اختیار خواهند داشت . و بدون شک , شما هم در این رنسانس به اندازه ی خودتان سهم ایفا خواهید کرد . عروض نیمایی هم با طبقه بندی وزنی متناسب با نیمایی و استخراج گوشه های گریز وزنی و همچنین دوربرگردانهای وزنی مشکلش حل خواهد شد . که این کار نیازمند نمونه سرایی عملی برای اجرایی کردن گریز از وزن و ایجاد چندصدایی در شعر نیمایی ست .
سلام و عرض ادب و احترام
جناب استاد شهرو گرانمهر
بسیار عالی و دقیق به پرسشها و علامت سوال هایی که در ذهن یک نیمایی سرا وجود دارد اشاره فرمودید . امیدوارم در نزدیک ترین زمان ممکن با وجود اساتیدی توانا و مسلط بر این قالب شعری چون شما ، جامعه دوستداران این نوع از سرایش به پاسخهای خود دست یابند.
سپاس و
پدرام باشید