قدمت حضور انسان در ایران , و , قدمت تمدن و یکجا نشینی در ایران:
ویژگی های انسان نئاندرتال :
شکل و شمایل :
جمجمه نئاندرتال ها در مقایسه با جمجمه انسان امروزی، بلند و دوکی شکل با سقفی کوتاه، پیشانی عقب رفته و کوتاه است که در جلو، به دو قوس برجسته ابرویی ختم میشود.بینی آنها بزرگ و آرواره آنها فاقد برآمدگی چانه بود که باعث برجسته شدن کلی بخش میانی صورت می شده است.در استخوانبندی تنه و اندام آنها نیز تفاوتهایی با انسان امروزی دیده میشود که خصوصا در شکل قفسه سینه و لگن آشکار است. نئاندرتال ها در مقایسه با انسان امروزی، نسبتا کوتاه قد بودهاند و میانگین طول قامت آنها در مردان ۱۶۴ و در زنان ۱۵۵ سانتیمتر و میانگین وزن ۶۵ کیلوگرم در مردان و ۵۴ کیلوگرم در زنان بوده است.
بدن آنها از ساختاری قوی و عضلانی برخوردار بود. پاها و ساعد آنها در مقایسه با تنه کوتاه بود.طبق نظر شماری از دیرین انسانشناسان، این ویژگیها حاصل انطباق دراز مدت با محیط سرد و خشک دوره یخبندان است که به نئاندرتالها قابلیت حفظ گرما در بدن و شانس بقای بیشتر در شرایط خشن و یخبندانی آن دوره را میداده است.مطالعات جدید ژنتیکی نشان داده که نئاندرتال ها و نسل های اولیه انسانهای امروزی، در فاصله بین حدود ۸۰ تا ۵۰ هزار سال پیش آمیزش و پیوند داشتهاند که در نتیجه آن، بین یک تا چهار درصد ژن ندرتالها همچنان در انسانهای امروزی ساکن آسیا و اروپا دیده میشود.
از نکات جالب توجه دیگر که حاصل تحقیقات و پژوهش های میدانی تازه در ایران است این که آثار استفاده نئاندرتال ها از آتش، به شکل قطعات ذغال و لایههای خاکستر در چندین مکان کاوش شده مربوط به این دوره در غار کنجی، غار قلعه بزی و چند مکان دیگر یافت شده است.
به گفته فریدون بیگلری، در غرب زاگرس و در کردستان عراق نیز، آثار لایههای خاکستر در کاوش های دوره پارینه سنگی میانی، در غار شانیدر یافت شدهاست.کاوشهای اخیر در غار قلعه بزی در نزدیکی اصفهان، به شناسایی لایههای خاکستر و ذغال با ضخامت نزدیک به یک متر منجر شده که به گفته آقای بیگلری، نشاندهنده استفاده متوالی از اجاق در این مکان، توسط ندرتالها است.مطالعه چند نمونه ذغال از این لایه، نشان می دهد که از چوب درخت پسته، بید و احتمالا سپیدار بهعنوان هیزم استفاده می شده است.
انسان نئاندِرتال (Homo neanderthalensis)
گونهای از سردهٔ انسان بود که در اروپا و قسمتهایی از غرب آسیا، آسیای مرکزی و شمال چین (آلتای) سکونت داشتند.اولین نشانهها از نئاندرتالهای اولیه به حدود ۱۳۰٫۰۰۰ تا ۲۳۰٫۰۰۰ سال پیش در اروپا برمیگردد. . ۱۳۰ هزار سال پیش، مشخصههای کامل نئاندرتالها ظاهر شدند و در ۵۰ هزار سال قبل نئاندرتالها دیگر در آسیا دیده نشدند، با این وجود نسل آنها در اروپا در حدود چهل هزار سال پیش منقرض شد. با توجه به اینکه انسان امروزی در پنج هزار سال پیش از انقراض آنها وارد اروپا شد، احتمالاً این دو گروه انسانی با هم تماسهایی داشتهاند.
برخی ژنها میان نئاندرتالها و انسان امروزی مشترک است. این به آن دلیل است که نئاندرتالها و اجداد انسان مدرن زمانیکه تازه از آفریقا بیرون آمده بودند با یکدیگر آمیزش داشتند.بدن نئاندرتالها برای زندگی در آب و هوای سرد سازگاری یافته بود، بطور مثال آنها کاسه سر بزرگ داشتند، کوتاه قامت اما بسیار قوی بودند و دارای بینی بزرگی بودند، ویژگیهایی که مطلوب آب و هوای سرد است.طبق تخمینها اندازهِ کاسهِ سر آنها و مغز بزرگتر از انسانهای مدرن بودهاست، با این وجود در این بررسیها بدن قویتر آنها در مقایسه با انسانهای امروزی در نظر گرفته نشدهاست. بطور میانگین، نئاندرتالهای مذکر دارای قد ۱۶۵ سانتیمتر، از نظر وزنی سنگین و به دلیل فعالیت بدنی زیاد دارای استخوانبندی قوی بودهاند. بلندی زنهای نئاندرتال بین ۱۵۳ تا ۱۵۷ سانتیمتر بودهاست.
شیوه خاص تولید ابزار سنگی در دوره پارینه سنگی میانی بنام محل باستانی که این ابزارها در آن یافت شدهاند، فرهنگ موستری نامیده شدهاست. از ویژگیهای فرهنگ موستری استفادهِ بسیار از شیوهِ لوالوایی است. ابزار موستری غالباً با استفاده از ضربه چکشهای غیر سخت و سخت ساخته میشدند، چکشهای از مواد عالی نرمی که از موادی مانند استخوان، شاخ و چوب ساخته میشدند و چکشهای سخت از سنگهایی مثل سنگ آهک، سنگ آذرین ساخته میشدند. تقریباً در پایان دورهِ نئاندرتالها، آنها ابزارهای شاتل پرونی Châtelperronian را ابداع کردند که «پیشرفتهتر» از ابزارموستری بود. آنها یا خود Châtelperronian را ابداع کردند و یا آن را از انسانهای مدرن تقلید کردند، انسانهای مدرنی که اینگونه تصور میشود که فرهنگ اوریناسی را ایجاد کردند.
دانشمندان مدت های مدیدی است به دنبال توضیح این موضوع اند که چرا ما به زمان حال رسیده ایم در حالی که عموزاده هایمان نئاندرتال ها بر پیشانی مرگ بوسه زده اند و از صفحه تاریخ ناپدید شده اند.یکی از این توضیحات از سوی دانشمندی به نام رزنیک ارایه شده است. رزنیک در حال تحقیق درباره ارتباط بین گونه های انسان هوشمند و انسان نئاندرتال است. به گفته رزنیک تفاوت اصلی بین بشر امروزی و نئاندرتال ها در این است که ما چگونه انرژی مصرف می کنیم و این که این انرژی را صرف چه کارهایی می کنیم.
رزنیک می گوید انسان های امروزی منحصراً آفریقایی تبار نیستند بلکه مقداری از اصل و نسب نئاندرتالی هم دارند. به نظر می رسد که نئاندرتال ها هرگز به آفریقا نرفته باشند.به گفته رزنیک نئاندرتال ها احتمالاً در حدود 600 یا 700 کالری در روز بیش از انسان امروزی نیاز داشتند تا بدن های سخت تر خود را تغذیه کنند.
دانشمند دیگری به نام وود نیز توضیح می دهد که سوزاندن این مقدار کالری در دوران فراوانی عالی است اما در دوران قحطی فاجعه بار است. نئاندرتال ها انسان نماهایی بودند که مانند وانت گازسوز پرمصرف بودند و ما خودروی های هوشمندیم.حالا که مشخص شده انسان نئاندرتال با بشر امروزی جفت گیری کرده بیش از پیش این پرسش مطرح می شود که چرا با تمام اینها گونه های انسان نئاندرتال از گردونه رقابت با انسان امروزی خارج شده اند.
هنوز معلوم نیست هوش اجتماعی انسان های نئاندرتال چه قدر بوده اما مشخص شده که آنها هرگز انواع گروه های مهاجم و بزرگی مانند انسان هوموساپینس را تشکیل ندادند.نئاندرتال ها بی قانون تر و حجیم تر از ما بودند، استخوان هایی پهن و پیشانی های کوتاه داشتند. همچنین می دانیم که تعداد آنها رو به کاهش گذاشته و سپس در حدود 40،000 سال پیش ناپدید شده اند.
حدس وود این است که نئاندرتال ها بهره وری کافی انرژی نداشتند تا در دوره های کمبود زنده بمانند. (البته نئاندرتال ها توانستند یک میلیون سال به حیات شان ادامه دهند که به مراتب طولانی تر از مدت زمانی است که انسان های کنونی وجود دارند.)البته وود هم می گوید که نمی توان ادعا کرد این تفاوت در میزان نیاز به کالری توضیح کاملی برای مرگ نئاندرتال ها باشد، اما به هر حال تصویر جذابی از یک گونه به وجود می آورد که به منابع بیشتری در جهان نسبت به آن چه جهان می توانسته به او ارایه دهد نیاز داشته.
تصویر بازسازی شده نئاندرتال ایرانی در موزه بندرعباس:
تصویر بازسازی شده نئاندرتال ایرانی در موزه بندرعباس؛ جدیدترین آثار نئاندرتالها در ایران در غرب زاگرس و همچنین در شهرستان مبارکه اصفهان، یافت شده است.فریدون بیگلری مسئول بخش پارینه سنگی موزه ملی ایران، که دکترای این رشته را از دانشگاه بوردو فرانسه اخذ کرده، به مجله دانش روز گفته که دوره پارینهسنگی میانی در ایران و غرب آسیا همزمان با پراکنش انسان نئاندرتال در این مناطق است.این دوره در فاصله بین ۲۵۰ تا ۲۰۰ هزار سال پیش، شروع و در حدود ۴۰ هزار سال پیش به پایان میرسد. این دوره با چندین دوره کوتاه گرم و دورههای یخچالی طولانی و سرد، مصادف است. با توجه به مطالعات انجام شده در ایران، متوسط دما در آخرین دوره یخچالی در البرز و زاگرس ۵ درجه پایینتر از متوسط دمای زمان حال بوده است.
قدیمیترین آزمایش سال یابی انجام شده در مکانهای پارینه سنگی ایران، مربوط به منطقه همیان، در شمال کوهدشت در لرستان است. این پناهگاه در سال ۱۳۴۸ توسط باستان شناس بریتانیایی چارلز مکبرنی، کاوش شد که در آن مجموعهای از بقایای جانوران شکار شده و دست ساختههای سنگی این دوره یافت شده است.جدیدترین آثار نئاندرتالها در ایران بر اساس نتایج چند آزمایش سالیابی، در غرب زاگرس و همچنین در شهرستان مبارکه اصفهان، یافت شده است.
آقای بیگلری در کاوشهای اخیرش در غارهای قلعه بزی در استان اصفهان، به آثار دوره پارینه سنگی میانی برخورده که بیشترین تراکم مکانهای این دوره در غرب و جنوب زاگرس یافت شدهاست.بیشترین مکانهای کاوش شده در استان کرمانشاه و لرستان قرار دارند. در سایر نقاط ایران از جمله آذربایجان، قزوین، زنجان، ایلام، خوزستان، چهارمحال و بختیاری، اصفهان، فارس، هرمزگان، بوشهر، سیستان و بلوچستان، یزد، خراسان و گلستان نیز مکانهای زیادی شناسایی شدهاند که سکونتگاه نئاندرتال ها بوده اند.
به گفته آقای بیگلری، شمار زیاد مکانهای این دوره که بین ارتفاع ۱۰ تا بیش از ۲۰۰۰ متری از سطح دریا واقع شده، نشانگر توان بالای انطباق نئاندرتال با محیطهای مختلف است.به این ترتیب، نئاندرتال های ایران در دوره طولانی حضور خود در ایران که احتمالاً نزدیک به یکصد هزار سال بهطول انجامیده، خود را با انواع شرایط زیست محیطی، از جمله زندگی در مناطق بیابانی و کم آب وفق دادهاند.
مطالعات دیرین اقلیم شناسی نشان میدهد که مرکز فلات ایران در این دوره اقلیم سرد و خشکی داشتهاست و برخلاف نظریات قدیمی، دارای دریاچههای متعدد و شرایط مطلوبی برای زیست نبودهاست.کشف دستساختههای سنگیِ انسانهای ندرتال در حاشیه کویر در نزدیکیِ کاشان و نطنز نشان میدهد که گروههای شکارگر و گردآورنده خوراک دوره پارینه سنگی میانی، اردوگاههای موقت خود را در نزدیکی چشمهها برپا میکردند.
وجود چنین چشمههای دائمی در محیط نیمهبیابانی خشک و سرد این نواحی، باعث جلب گونههای مختلف جانوری و همچنین گروههای انسانی میشد که برای بقای خود به چنین منابع مهمی وابسته بودنداز سوی دیگر، کشف دستساختههای سنگی این دوره، در مناطق مرتفع کوهستانی در آذربایجان و چهارمحال و بختیاری، نشان میدهد که در دورههایی که شرایط اقلیمی مساعدتر بوده، نئاندرتال ها بهطور فصلی برای استفاده از منابع سنگ، بهمنظور ابزارسازی و همچنین شکار گلههایی چون بزکوهی، به ارتفاعات بالاتر از دو هزارمتر نیز صعود میکردند.
تنوع گونههای شناسایی شده شکارها توسط نئاندرتالها، نشان می دهد که آنها هم در محیط های باز و هم در دشت های استپی و هم در مناطق کوهستانی به شکار میپرداختند. به گفته آقای بیگلری، احتمالا شمار گونههایی مثل گوزن یا گاو وحشی در دورههای گرمتر افزایش مییافت و در دورههای سردتر، گلههای انطباق یافته با استپهای کمدرخت در دسترس شکارچیان بوده است.مطالعات انجام شده بر روی مجموعههای استخوان جانوران دوره پارینهسنگی میانی در ایران، نشان میدهد که شکارگران آن عصر بیشتر به شکار علفخواران بزرگ و متوسط جثه مثل اسب و گورخر، گاو وحشی، بزکوهی، میش وحشی و آهو میپرداختند.
در مواردی نیز نشانه های یافت شده حاکی از تمرکز شکارگران بر یک گونه خاص، مثل گورخر یا بزکوهیاست. یکی از این موارد جالب توجه، به گفته مدیر بخش پارینه سنگی موزه ملی ایران، غار قبه در شمال شهر کرمانشاه است که در سال ۱۳۳۹ توسط بروس هاو، باستانشناس آمریکایی کاوش شددر نتیجه این کاوش، بقایای سکونت پارینهسنگی میانی، شامل دستساختههای سنگی و استخوان حیوانات، یافت شده است.
مطالعه استخوانهای جانوری غار قبه نشان میدهد که استخوان بزکوهی و میش وحشی، بالاترین درصد را در مجموعه دارد. بازسازی و سرهم کردن قطعات تنه استخوانهای بلند، روشن ساخته که شمار بیشتر قطعات استخوان، مربوط به ران و بازو است که بیشترین حجم گوشت و مغز استخوان را دارد.این موضوع نشاندهنده آن است که ساکنان غار قبه پس از شکار، قسمتهای پر گوشت لاشه را به درون غار حمل میکردند.
انسان های نئاندرتال که نشانه های آن ها در ایران یافت شده، اجساد مردگان خود را در کف غارها دفن می کردند که به دلیل محیط قلیایی داخل این غارها، اسکلت آنها حفظ شده و کمک شایانی به دیرینه شناسان در شناخت انسان های اولیه و نحوه زیست آنها در ایران کرده است.موسسه جغرافیایی ملی آمریکا بر اساس اسکلت های یافت شده در کاوش غاز شانیدر کردستان، تصویر انسان نئاندرتال کشف شده در ایران را بازسازی کرده است.نگار نادری پور هم به نوشته مجله دانش روز، تصویر نئاندرتال ایرانی را بازسازی کرده که در موزه بندرعباس به نمایش در آمده است.
بهخلاف تصور عمومی که تاریخ ساکنان اولیه ایران را حدود هفت یا حداکثر ۱۰هزار سال میدانند، تاریخ نخستین ساکنان ایران به صدها هزار سال پیش و به عصر سنگ بازمیگردد و این بهمعنای آن است که قدمت تمدن و یکجانشینی و قدمت وجود انسان در ایران متفاوت هستند.
تاریخ ده هزار سال در واقع تاریخ یکجانشینی و تشکیل نخستین روستاها در ایران است. اما بسیار پیشتر از این تاریخ بشر در ایران حضور داشته و مدارک آن بهشکل ابزارهای ساده سنگی و بقایای شکار و اجاق در غارها و پناهگاههای صخرهای و همچنین اردوگاههای واقع در محیط بازیافت شده است.
به این ترتیب قدمت تمدن و یکجانشینی در ایران و قدمت وجود انسان در ایران دو مقوله متفاوت هستند که یکی با روستانشینی، شهرنشینی و تشکیل تمدنهای بزرگی چون عیلام و هخامنشی مترادف است و دیگری شامل بیش از یک میلیون سال پیشینه زندگی گروههای شکارگر و گردآوری است که بهصورت کوچرو در نقاط مختلف ایران میزیستند.
نخستینبار انسان در فاصله بین یک تا دو میلیون سال پیش در غرب آسیا میزیسته است. یافتههای باستان شناسی از این ساکنان اولیه که شامل سنگواره انسان و دستساختههای سنگی آنها است در منطقه قفقاز یافت شده و نزدیک به دو میلیون سال قدمت دارد
با توجه به همجواری فلات ایران و منطقه قفقاز، نخستین موج مهاجران اولیه که در حدود دو میلیون سال پیش وارد غرب آسیا شدند، علاوه بر قفقاز بهاحتمال زیاد در ایران نیز ساکن شدند. اما با توجه به اینکه ابزارهای سنگی باقیمانده از این انسانها اغلب خارج از مکانهای اولیه سکونت یافت شده است، در نتیجه امکان تاریخگذاری آنها بهشیوه مطلق وجود ندارد.
کهنترین آثار باقیمانده از این انسانهای اولیه در ایران که تاکنون بهروش آزمایشگاهی سالیابی شده مربوط به غاری بهنام دربند رشی در رودبار گیلان است.
تاریخگذاری بهروش سری اورانیوم چند دندان یافتشده همراه با ابزارهای سنگی ساخت دست انسان از این غار نشان میدهد که در حدود دویست تا دویست و پنجاه هزار سال پیش مسکن انسانهای شکارگر و گردآور دوره پارینهسنگی قدیم بوده است.
- ۹۸/۰۳/۲۳