ما همه مثل همیم... / نظم سروده /
( نظمی ناموزون مثل خودمان )
ما همه مثل همیم ........, وقتـی مـرا مـی بینـی
می کنی رَم ز مـن انگـــــــــار کـه مـن تـاتـارم
ما همه مثل همیم .... , وقتـی به من می خنـدی
داری انگـــــــــار کــــه مـی بافـی طنــاب دارم
ما همه مثل همیم ..... , وقتی مــرا مـی بـوسی
می تـوان خـوانــد ز چشـم تـو که من سَـربارم
ما همه مثل همیم ....... , وقتی گُلـم هدیـه دهـی
داری انگـــــــــــار فـرو می کنـی در دل خــارم
ما همه مثل همیم ........ , وقتـی سـلامـم بکنـی
حتم دارم کــــــه بـه خـود فُحـش دهی , نـاچـارم
ما همه مثل همیم ........., مـوش دوانــی نکُنـی
گُربـه ام , بی صفتم , گرچه ملوسـم , هـــــــارم
ما همه مثل همیم .., شهـر پُر است از من و تـو
غلـط انــــــــــــــداز بـُـوَد ظــاهــر مــــردم دارم
این همـه پـرت و پَـلا چیـست که "شهرو" گـوید
بی خیــال.., من خودت ام ..!!مثل توام...بیمارم