شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

شادان بلاگ : *** وبگاه رسمی شادان شهرو بختیاری *** : shadan shahroo bakhtiari

شادان شهرو بختیاری : shadan blog

🔰🔰🔰
......................................
💦 شادان شهرو بختیاری💦
......................................
shadanblog74@gmail.com
......................................✍️
نقاشی ها و عکس هایی که
در بالای اشعار استفاده شده
از فضای نت ذخیره و با تصاویر
دیگر تلفیق شده اند . 💦
.....................................

شعر , حاصل بهترین پیوستگی ها در زبان

پنجشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۷، ۱۱:۱۸ ب.ظ


🔰🔰🔰

نــام خـــداوند جـان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد

🔴 او با نام خدایی شروع می کند که دو نعمت بسیار گرانبها به انسان بخشیده است . یکی نعمت "جان" و دیگری نعمت " خرد " اگرچه هر جانداری از نعمت جان برخوردار است ولی هر جانداری از نعمت خرد برخوردار نیست . این (خرد ) هست که وجه تمایز انسان به عنوان اشرف مخلوقات با دیگر مخلوقات است .
در جای دیگری می فرماید :

توانا بُوَد هــر کـه دانا بُوَد
زِ دانش , دل پیر بُرنا بُوَد

🔴 یعنی "توانایی" رابطه ی مستقیم با "دانایی" دارد . هرچه داناتر , تواناتر . در پیشنیاز ورود به شعر نیمایی عرض کردم که توانایی شاعر به دانایی اوست . اگر شاعری به هر میزان , ناتوان هست , علت را باید در میزان ناآگاهی و نادانی او جستجو کرد . آنچه شاعر را به بیراهه می برد , و از توانایی او می کاهد , ضعف دانایی اوست .
✍️ قبلآ هم اشاره کرده ام که آن هنری که با نام ( شعر ) می شناسیم بصورت آنی اتفاق نیفتاده است . بلکه سخنوری به مرحله ای از هماهنگی بین محتوا و موسیقی و زبان ( که علت و معلول همدیگر هستند ) رسید تا نام آن را شعر گذاشته اند . ما برای اینکه به کمال موسیقیایی در زبان برسیم راه بسیار طولانی ای را طی کردیم . در دوران ساسانیان موسیقی میانی را در متون مذهبی داشتیم . در اواخر ساسانیان تازه به موسیقی کناری رسیدیم . و بعد از اسلام به موسیقی بیرونی . یعنی تا رسیدن به اوج موسیقیایی در زبان که زمینه ساز ظهور شعر هست خیلی زمان سپری شد . در دو سه قرن نخست بعد از اسلام ما توانستیم موسیقی زبان را با اجماع موسیقی کناری و میانی و بیرونی به کمال خودش برسانیم و زمینه را برای هنری بنام شعر فراهم کنیم . اینکه عده ای می آیند و برخی متون زمان ساسانی را شعر معرفی می کنند با کدام دلیل و برهان این حرف را میزنند .

✳️ قبلآ اشاره کرده ام که آنچه را ( زبان ) می نامیم از پیوستگی واژه ها بوجود آمده است .  روی تک تک کلماتی که در جملات بعدی می نویسم خوب دقت کنیدیعنی چه ؟؟ یعنی اینکه انسانها برای اینکه راحت تر باهم در ارتباط باشند نیاز به یک عامل ارتباط دهنده داشتند تا به وسیله ی آن احساسات و عواطف و تجربیات و آگاهی خود را به همدیگر و یا از بعد زمانی به آیندگان و انسانهای بعد از خود منتقل کنند .

✳️ موسیقی در ذات خلقت هست . جهان را بدون موسیقی نمی توان تصور کرد . جزئی از خلقت است . انسانها به کمک موسیقی توانستند صاحب " زبان " بشوند . همانطور که گفتم آنچه را امروزه "واژه " می نامیم در حقیقت یک لحن است , یک تلفظ است . بارقه ای از موسیقی ست .
✳️ یکبار دیگر تکرار میکنم , خوب خوب دقت کنید : . ((( هر واژه ای در بازخورد احساسی بشر,با خود و محیط در ابتدای امر یک صورت تخیلی از جهان واقع و یک تلفظ و یک لحن معنادار بوده است .)))
پس در دل هر واژه چند "بار " وجود دارد

1- بار احساسی
2- بار تخیلی
3- بار معنایی
4- بار موسیقیایی

✳️ مواردی که برشمرده شد فقط کالبدشکافی واژه بصورت انفرادی هست . ولی زبان از پیوستگی واژه ها بوجود می آید . یعنی از پیوستگی بار احساسی و بار تخیلی و بار معنایی و بار موسیقیایی , بوجود می آید . پس با این حساب ( احساس و تخیل و معنا و موسیقی ) در ذات واژه ها و در صورت کلی تر در ذات زبان وجود دارد . اینطور نیست که بگوییم عارضی هستند . بلکه خلقت زبان به واسطه ی این ترکیب بوجود آمده است .
✳️ ببینید , تمام آنچه گفته شد در رابطه با زبان هست . ولی بحث ما در باره ی شعر هست .
شعر چیست ؟ نوعی سخن گفتن هست که در آن واژه ها , بهترین پیوستگی احساسی – بهترین پیوستگی تخیلی – بهترین پیوستگی معنایی – بهترین پیوستگی موسیقیایی را داشته باشد . برای همین هست که مدعی هستیم که شعر , اوج هنرهای کلامی و اوج سخنوری هست . یعنی هر سخنوری ای شعر نیست . شعر , حریم و حرمت دارد .

✳️ یادمان باشد که تخیل دارای مراتب هست . و همانطور که گفتیم در خلقت هر واژه حضور سازنده داشته است . وقتی شما میگویید کوه , یعنی شما بازتاب احساسی خود را در تقابل با یک حجم برآمده ی بزرگ بصورت موسیقی و با تلفظ و لحن ( کوه ) ادا کرده اید . خب حالا آیا آنچه شما به زبان آورده اید در ذهن شما و ذهن شنونده صورت خیالی چه چیزی را نقش می بندد؟؟

✔️-تمام اینها علت و معلول همدیگر هستند .
✔️-محتوای سخن از پیوستگی بار معنایی واژه ها شکل میگیرد
✔️-موسیقی سخن از پیوستگی بار موسیقیایی واژه ها شکل میگیرد و
✔️-تخیل از پیوستگی بار تخیلی واژه ها شکل می گیرد .
✔️- احساس از پیوستگی بار احساسی واژه ها شکل می گیرد .

یعنی در زبان ما باید احساس و تخیل و محتوا و موسیقی را از کلیت زبان استخراج کنیم .
شعر اوج سخنوری ست . و فرق آن با زبان د این است که :

✔️-بهترین پیوستگی موسیقیایی را دارد
✔️-بهترین پیوستگی معنایی را دارد
✔️-بهترین پیوستگی تخیلی را دارد
✔️-بهترین پیوستگی احساسی را دارد

✔️-همه ی این پیوستگی ها به واسطه ی پیوستگی موسیقیایی هست که قابلیت انتقال دارند . یعنی احساس و تخیل و محتوا به واسطه ی موسیقی قابلیت انتقال پیدا می کنند .

🔵 یعنی بهترین پیوستگی موسیقیایی و محتوایی و تخیلی و احساسی را باید داشته باشیم تا شعر خلق شود .
🔵 علت اینکه هر کلامی را شعر محسوب نمی کنیم به همین خاطر هست . چون بهترین پیوستگی بین عناصر را ندارند . حالا بعضی ها از سر و دم موسیقی و دیگر عناصر میزنند و مدعی شعر هستند , من نمیدانم با کدام بهترین پیوستگی ها, چنین ادعایی می کنند . این سماجت در شعر معرفی کردن برخی متون که ضعف موسیقیایی و محتوایی و تخیلی و احساسی دارند را در ضعف دانایی آنها میدانم . این نادانی هست که ناتوانی به همراه دارد . وگرنه توانا بود هر که دانا بود .

✍️ وقتی میگوییم بهترین پیوستگی معنایی ( یعنی بهترین محتوا ) را شکل بدهیم . چون از محتوای درخور هست که پیام درخور بیرون می آید .

✍️ سوال : چرا گاه شاعران به بیراهه میروند و سر از باتلاق در می آورند ؟؟
پاسخ : چون دانایی لازم را ندارند . و به همان مقدار که ضعف دانایی دارند ناتوان عمل می کنند 



  • ۹۷/۰۸/۰۳
  • شادان شهرو بختیاری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
http://www.shereno.com/9986/