چرا شعر میگوییم؟؟
🔰🔰🔰
🔴 شاید اساسی ترین سوالاتی که هر شاعر باید , در خلوت خود از خودش بپرسد و به دنبال پاسخ ریشه ای برای آنها بگردد این سوالها باشد که :
✔️- چرا من شعر می گویم ؟؟
✔️- آنچه من را به اینکار برمی انگیزد , میخواهد کدام نیاز روجی مرا برطرف سازد ؟؟
✍️ برای پاسخ به این پرسش ها باید به عمق تاریخ سفر کنیم و خود را در برهه ای از تاریخ نیاکانمان مشاهده کنیم که , درون غارها , به این می اندیشیدند و به دنبال ابزاری بودند تا بتوانند احساسات و عواطف و آنچه بر آنها و پدرانشان گذشته است و آنچه تجربه کرده اند و یا از پدرانش آموخته اند را , از لحاظ بعد زمینی و بعد زمانی , هم حفظ کنند و هم منتقل کنند . و این آغاز سخن گفتن بشر بود .
🔵 سخن گفتن , بزرگترین کشف بشر و بزرگترین معجزه ی بشر است .
🔵 و (شعر) اوج سخنوریست .
✳️ شاعر , یک انسان است . انسانی که سرشار از احساسات و عواطف است . انسانی که ( خرد و آگاهی و شعور ) را با نگاه زیباشناسانه ی خود از دل تقارن ها و تناسب های حاکم بر دنیایی که در آن زندگی می کند و مردمی که با آنها بزرگ می شود , کشف می کند . انسانی که کاستی های ناشی از نبود خرد و آگاهی و شعور را هم در خود و هم در دیگران می بیند و درد می کشد . انسانی که در عمق وجود خود جاذبه ای را حس می کند که او را گره میزند با کل هستی , . و این جذبه و جاذبه را عشق مینامد . انسانی که به ایده آلهایش توجه نشان میدهد و دوست دارد دیگران هم به ایده آلهایش توجه نشان دهند .
✍️ هنر , چیزی نیست جز برانگیختن و جلب توجه دیگران به ایده آلهایی که هنرمند دارد .
✳️ نیاکان اولیه ی ما , سخن گفتن را کشف کردند تا احساس خود را , عاطفه ی خود را , دانش و خرد و شعور و دانایی خود را بتوانند بهتر به هم نوع خود منتقل کند و زمانی که نوشتن را هم کشف کرد توانستند از لحاظ بعد مکانی و زمانی آن را هم منتقل کنند .
✳️ شعر , اوج سخنوریست . در شعر قرار نیست که ما نانو ذرات و کوانتوم را آموزش بدهیم . زبان علم جداست . ولی با این وجود شاعر متاثر از علوم مختلف هم هست . شعر , زبان احساس و عاطفه و خرد است .زبان احساس و عاطفه و خرد باید رسا , شفاف , قاطع و تاثیرگذار و توجه برانگیز باشد ( هدف هم جلب توجه است ) . هدف رسانه ای شعر این نیست که شاعر جدول طراحی کند و یا چیستان و معما , مطرح کند . بلکه شاعر , زبان رسانه ای خرد و احساس و عاطفه خود است . اگرچه دمخور عواطف انسانهایی هم هست که با آنها زندگی می کند . او می کوشد که خرد خود را و آگاهی خود را و شعور خود را مثل کشمشی که در میان کلوچه پنهان است و وقتی زیر دندان قرار میگیرد و طعم آن در کلوچه , طعم غالب می شود و لذتی به کام می بخشد را با مهارت تمام در میان احساسات و عواطف ناب خود به دیگران منتقل کند . زیرا او نیازمند توجه است . دوست دارد که دیگران هم بدانند که او چگونه احساسی و چگونه درکی دارد . او باورمندیهای خودش را میخواهد فریاد بزند و شعر , تریبونی ست برای فریاد او . البته این رویه جلب توجه کردن برای همه هنرمندان صادق است .
- ۹۷/۰۸/۰۱