همه تجربه و معلومات یکسان ندارند .
✍️ شاعران, به تناسب ذوق و دانایی و تجربه ی خودشان, زبان را در خدمت محتوای اشعارشان بکار می گیرند . همه ی شاعران, دارای تجربه و معلومات عمومی یکسان نیستند .
✅ اگر هر شاعری در دو دهه ی اول شاعری اش (یعنی در دوران مقلد بودن) که این دوران مصادف هست با کسب تجربه در شعر و شاعری, , بیاید و در حاشیه ی آن وقتی را در نظر بگیرد برای مطالعات جانبی و گسترده در علوم مختلف بخصوص تاریخ _ الهیات _روانشناسی _جامعه شناسی _زیست شناسب _جغرافیا _نجوم و فرهنگ اقوام و ملل و هر آنچه که بتواند به ذهنیت و عینیت او عمق و بعد ببخشد .. , در دهه ی سوم شاعری اش راحت تر می تواند ذهن خود را به خواست خود فرمول بندی کند و خودش خالق باورمندیهای خودش بشود. در چنین فضایی او می تواند از دوران مقلد بودن عبور کرده و به دوران مبدع بودن قدم بگذارد. و زبان را در خدمت آنچه خود باورمند است به خدمت بگیرد . زیرا او توانسته است دامنه ی تداعی های ذهنی خود را با اتکا به باورمندیهای خودساخته اش و با تکیه بر آنچه دانش بشری در اختیارش گذاشته است, گسترش بدهد
.
✅ تداعی های ذهنی رابطه ی مستقیم با میزان مطالعات و مشاهدات شاعر دارند . هرچه مطالعه و مشاهدات شاعر, بیشتر باشد , عمق و بعد تداعی های ذهنی او بیشتر خواهد بود . در ضمن عمق و گستره ی محتوایی اشعارش هم بالا خواهد رفت . اگر شاعران ما , از ابتدای شاعری شان قبل از آنکه با صنایع ادبی آشنا شوند , مطالعه ی گسترده در دواین شعرای گذشته را در دستور کار خود قرار دهند و در حین تامل در اشعار به دنبال کشف عواملی که باعث زیبایی و تاثیرگذاری آن اشعار شده است باشند بدون اینکه بدانند جناس چیست , تضاد چیست , مراعات نظیر چیست , واج آرایی چیست و غیره و ذالک , خود بتوانند آنها را کشف کنند و هر نامی که دوست داشتند روی کشفیات خود بگذارند موفق تر در شعر و شاعری قدم برخواهند داشت,
✅ شعر فقط درست بودن وزن و قافیه نیست . فقط بکار گرفتن آرایه های ادبی نیست . چرا بسیاری از اشعاری که هم وزن آنها درست است و هم سرشار از آرایه ها هستند چنگی به دل نمی زنند و در مخاطب رغبتی را برای خوانده شدن بر نمی انگیزند ؟؟
🔙 پاسخ روشن است . در پشت این اشعار, شاعر خودساخته ای وجود ندارد. ذهن او یک ذهن عاریتی ست, او به عنوان " خلقتی متفاوت" خالق باورمندیهای خودش نیست, , با نگاه عاریتی و سطحی نمی توان انتظار خلق شاهکارهای ادبی را داشت . شاعران ما بدون اینکه هزینه ای بخواهند پرداخت کنند میخواهند یکشبه در اوج فصاحت و بلاغت قلم برقصانند . اکثر شاعران ما از تاریخ مملکت خود آگاهی چندانی ندارند . اهل مطالعه نیستند . دوست دارند شعر بگویند ولی دوست ندارند پنج گنچ نظامی را بخوانند . از شاهنامه فقط اسمی شنیده اند . و حوصله ی خواندن بیش از 50 هزار بیت شاهنامه را ندارد . سیر تحول شعر فارسی را دنبال نکرده اند. حتی نمیداند عراق در غرب ایران است یا در شرق , نمیداند احمدشاه چندمین شاه سلسله ی قاجار است . از تاریخ بیهقی , طبری , استخری , بلاذری و غیره و ذالک ... شاید اسمی شنیده باشند . نمیداند زبانی که با آن میخواهد شعر بسراید از کدام پیچ و خم و گردنه های صعب العبور تاریخی گذشته است تا به او رسیده است . شاعری که دو قدم نمی تواند پیاده برود , چگونه انتظار کشف و شهود در وادی هنر را دارد . به همین سایت های مجازی نگاه کنید . هر شاعری که چندوقت عضو آن می شود , وقتی با تعریف و تمجیدهای کلیشه ای رایج شده در سایت ها مواجهه می شود در مقام کارشناس شعر فارسی قرار میگیرد و نظریه پردازی می کند . بدون پشتوانه در شعر هزار و صدسال فارسی که نمی توان نظر داد . حتی بانی سبک های جدید می شوند . بدون اینکه, بدانند آیا آنچه را به عنوان سبک معرفی می کنند ریشه در شعر کهنسال فارسی داشته و دارد! . ما با شاعرانی مواجه هستیم که با شعر فارسی بیگانه اند .
✅ به شاعرانی که علاقمند به شعر نیمایی هستند توصیه باید کرد که در ابتدا در شعر کلاسیک به تجربه برسند . زیرا مقدمه ی ورود به شعر نیمایی , شعر کلاسیک است . توصیه باید کرد که خودتان را به شعر تبدیل کنید نه اینکه صرفآ با تکیه بر قالب و وزن و صنایع ادبی بخواهید شعری گفته باشید . توصیه باید کرد که شعر یک هنر کلامی ست . نه تنها برای خلق هنر باید وقت گذاشت . بلکه برای ساختن بستر لازمی که قرار هست در آن بستر هنری خلق شود هم باید وقت گذاشت . منظورم آن دو دهه ی آغاز شاعریست که باید آن را صرف مطالعه و مشاهده و کشف و شهود و خودشناسی کرد .
✅ شاعری, میدان مسابقه نیست . که فکر کنیم با کمی تعلل از رقیبان خود عقب می مانیم . نگاه رقیب محوری را باید از ذهنمان پاک کنیم .
- ۹۷/۰۷/۱۰