تعامل با زبان و زمانه در شعر
🔰🔰🔰
🌏 دنیای شعر و شاعری فراخ جایی است که اگر مثل مارکوپولو قصد سیاحت آن را داشته باشیم (عمرمان) کفاف نخواهد داد . ولی می توان از تجارب و کشف و شهودهای این سیاحت سیاحتنامه ای تنظیم کرد . تا در ترسیم چشم اندازهای پیش رو از آن سود جست. شعر صورت متعالی کلام هست . تعالی کلام در هر قرن نیاز به تعمق و تعریف مجدد دارد . هر چیزی که از نسبیت پیروی می کند نیاز به بازتعریف دارد .شعری که اکنون در نظر شما پرمایه است در دوره ی دیگر و در بازتعریف دیگر ممکن هست به این پرمایگی امروز نباشد. زیرا تعامل شاعران فردا با محیط و اجتماع زمان خود می تواند از جنس تعامل امروز ما نباشد .با این وجود یک سری شرایط خاص در فرایند تعامل پذیری زبان شعر و زمانه ی شاعر در شاعران هست که تحول پذیری شعر را گاه برای شاعرانی کند و گاه برای شاعران دیگری تند می کند . یعنی برخی شاعران زودتر با تغییرات هماهنگ می شوند و برخی شاعران دیرتر.شاعرانی که زود با تغییرات هماهنگ می شوند. نگاه جامعه شناختانه ی بازتری دارند نسبت به آنهایی که دیرتر به این هماهنگی می رسند. تغییرات در شعر باید با جامعه ی خود شاعر هماهنگ باشد, نه با تغبیرات در جوامع دیگر. ( زبان ) تحول پذیراست و فرهنگ جامعه هم به همین منوال رو به پویایی ست و نسبت به دوره ی قبل از خود باید شاخصه چینی و تعریف دوباره ای داشته باشد.این خصوصیات تعاملی در طبیعت بشر هست و حلاوت و تازگی خود را از زمانه مصادف با او میگیرند .انگیزش و ترغیب درونی برای تعامل شاعر با اجتماع و محیط بین همه شاعران یکسان نیست. چنانچه در قرن پیش رو, انسان های روی زمین ساکن شهرهای فضایی بشوند .شهرهایی که در مدار زمین می چرخند, جهان بینی شاعر فارسی گوی تغییر چشمگیری خواهد داشت. چون تغییرات اجتماعی, متاثر از نوع زیست هم هست .شما همین الآن هم می توانید در تخیلتان از آن دریچه به جهان و زمین نگاه کنید و شعر بسرایید .ولی شعر شما, زمانی در جامعه خوب درک خواهد شد که مخاطبان شاعر چنان زندگی را در فضا تجربه کرده باشند .ژول ورن را خیلی دوست دارم و نزدیک به 30 اثر این نویسنده ی فرانسوی را خوانده ام .
🌏 شاعران نیازمند تخیل قوی هستند . در تخیل هست که ما فضاسازی می کنیم . و به تناسب فضا واژه ها را به جولان در می آوریم . فضاسازی در شعر نباید خیلی زیاد از سطح جامعه پیشی بگیرد. باید برای درک جامعه هضم پذیر باشد.
🌏 ظاهر شعر همانقدر مهم است که باطن شعر .این اندیشه ی روزآمد شاعر هست که در خود آگاه او, آرایه های لفظی و معنوی را به خدمت می گیرد و در هر سکانس تصویری که تخیل آن را کارگردانی می کند. قدمی او را به سمت تعامل با زمانه و اجتماع به پیش میراند..میخواهم بگویم که خیلی از شاعران امروز ما , به لحاظ جسمی شاعر امروزند ولی به لحاظ فکری در قرن های گذشته زندگی می کنند. میخواهم بگویم برخی شاعران هم در فضای تخیلی فردای نیامده سیر می کنند.میخواهم بگویم, نباید در شعر و شاعری از دوطرف بام افتاد.میخواهم بگویم که هنوز جای کار زیادی برای تعامل با زبان و زمانه ی فعلی هست.
- ۹۷/۰۷/۱۰